آیندهپژوهی مقوله «کار»: تأملی برای الگوی پایه پیشرفت
مقدمه؛ چرا آینده دنیای کار مهم است؟
یکی از موضوعاتی که در هر پنج بخش اصلی «الگوی پایه پیشرفت»، مورد کمتوجهی قرار گرفته، موضوع «کار» است. کار در نظام فکری اسلام و بهطور خاص در نظام اقتصادی آن، از جایگاهی بیبدیل و اهمیتی کمنظیر برخوردار است. «کار»، یگانه عامل حقوق مکتسبه انسانی، ریشه اصلی مالکیت و عامل اصلی خلق ارزش است و بدینجهت، در نظام سهمبری نهادههای تولید که سهم هر یک از عوامل تولید، مشخص و معین میگردد، بالاترین مزیتها و امتیازها، برای عنصر «کار» تعریف و معین گردیده است [۱]. ارزش ذاتی کار بهعنوان فعل اصلی و هویتبخش انسانی، منجر به تکریم و قدردانی فاعل آن، یعنی «کارگر» نیز شده است. اما هدف نوشتار حاضر پرداخت به نقش و جایگاه کار در نگرش اسلامی (در جای خود لازم و ضروری است) نیست؛ بلکه هدف پرداختن به جایگاه مقوله کار در سند الگوی پایه پیشرفت است. بهخصوص که در بخش مبانی، آرمانها و افق «الگوی پایه پیشرفت»، طرح نگاه اسلامی به مقوله کار، میتواند رهاوردهای بسیار مهمی برای سند داشته باشد [۲].
در همان ابتدای متن ابلاغی در مورد «الگوی پایه پیشرفت» آمده است: «الگوی پایه، چارچوب الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و معرف سیر کلی تحولات مطلوب ایران در عرصه فکر، علم، معنویت و زندگی بهسوی تمدن نوین اسلامی ایرانی در نیمقرن آینده است». بر این اساس، اگر قرار است الگوی پایه، زمینه تمدنسازی اسلامی را فراهم آورد، لازم است به عناصر اصلی در ساحت تمدنسازی، توجه نماید. نگاه به مقوله «کار» بهعنوان رکن تأثیرگذار و ضروری «تمدنسازی»، آموختهای است که میتوان از تمام تجربههای پیشین بشر در امر تمدنسازی کسب نمود. اسلام با تأکید بر افزایش کمی و کیفی کار (همچون تأکید بر اتقان و محکمکاری کار)، کوشش نموده است تا زمینه شکوفایی استعدادها و بالفعل کردن قابلیتهای عظیم جامعه اسلامی را فراهم آورد. بااینحال مجموعهای از عوامل، امروز بسط و توسعه این نگاه تمدنی را ایجاب میکند.
شاید عامل اصلی که ما را رهنمون به اتخاذ این نگرش تمدنی به کار میکند در خود متن «الگوی پایه پیشرفت» موجود است: «ایرانِ ۱۴۴۴». ایران در حدود نیمقرن آینده با تحولات و تغییرات بسیار زیادی از وجوه جمعیتشناختی، فناوری، محیطزیست و منابع طبیعی و اجتماعی روبرو خواهد شد. تغییرات سریع فناوری باعث شده است که مفهوم کار مجدداً در حال تعریف باشد. از این حیث، نگرش تمدنی به کار «پرسش در مورد جهانِ آینده کار» را ضروری میکند. این پرسش البته صرفاً اختصاص به ایران و جامعه ما نیز ندارد و به جهت سرعت و تأثیر این تغییرات در جهانِ کار موردتوجه جامعه جهانی، سیاستگذاران و جامعه علمی قرار گرفته است. بهعنوانمثال، «سازمان بینالمللی کار» [۳] به مناسبت صدمین سال تأسیس خود، محور اصلی کنفرانس خود را در سال ۲۰۱۹ موضوع «جهان آینده کار» قرار داده و از این موضوع بهعنوان یکی از راهبردیترین مسائل جهان در سده بیست و یکم یادکرده است. کار، هر چه هست و هر طور که در حال انجام آن هستیم، با سرعت بیشتری نسبت به گذشته در حال تغییر است. بشری که روزی از طریق ارتباط حداقلی با طبیعت، نیاز خود را برطرف میکرد، به تدریج نوع تعامل و رابطه خود را با زیست اطرافش و انسانهای دیگر تغییر داد و در عصر صنعت، انقلابی عظیم در مقیاس جهانی در این رابطه شکل داد. در سده بیست و یکم جهانیشدن، فناوری، تغییرات آبوهوا و تغییرات جمعیتشناختی جوامع بشری را به نحو سریعتر، عمیقتر و در ابعاد گستردهتر از گذشته در معرض تغییر و تحول قرار داده است؛ بهگونهای که شاید «آینده کار» در هیچ زمانی همچون اکنون نامعلوم نبوده است. ازاینرو، مأموریتِ طراحی و برنامهریزی برای «آینده کار» نیز حساس و مهم است؛ چراکه این وجه سیال و غیرمتعین در مورد آینده کار، میدان برنامهریزی اجتماعی را برای سیاستگذاری صحیح فراهم میکند.
به نظر میرسد طی سالهای اخیر، برای جامعه امروز ایران نیز به جهت بسط و توسعه کسبوکارهای مبتنی بر برنامه وب، مانند «تاکسیهای اینترنتی»، سرعت و تأثیرگذاری تغییرات پیرامون «جهان آینده کار» ملموستر شده است. شاید اگر ۵ سال پیش گفته میشد حدود ۳۰۰ هزار تا نیم میلیون نفر بهواسطه یک برنامه گوشیهای هوشمند، در شهرهای مختلف توزیعشده و نوعی رابطه شغلی میان آنها با آن برنامه شکل میگیرد، کمتر کسی باور میکرد؛ اما امروز «اقتصاد اشتراکی» [۴] مناسبات مرتبط با کار را برای ما را دستخوش تغییر کرده است. ازاینجهت، برای سندی که میخواهد به الگوی پیشرفت و تمدنسازی ایران تا سال ۱۴۴۴ بپردازد، توجه به «جهان آینده کار» و الزامات سیاستی آن، اهمیت بسیار دارد. امروزه ورود فناوریهایی چون اپلیکیشنهای هوش مصنوعی، اتوماسیون فزاینده، رشد اقتصاد گیگ، اینترنت اشیاء، ابزارهای هوشمند و بلاک چین تغییرات فزایندهای در مشاغل اقتصاد کنونی ما رقم زده است.
از سوی دیگر روند برخی تغییرات در بازار کار ایران بهطور خاص نمایان است. در سالهای اخیر بهمرور مسئله «اشتغال زنان» در کانون توجه تحلیلگران اجتماعی قرارگرفته است. زنان که حدود ۶۵ درصد تقاضای تحصیلات تکمیلی را در دهه گذشته از آن خودکردهاند، بهتدریج انتظارات بالاتری برای حضور در جمعیت فعال و بازار کار دارند. بااینوجود، نرخ مشارکت اقتصادی زنان در بازار کار ایران همچنان زیر ۲۰ درصد است و این به معنای آن است که بالقوه پتانسیل افزایش تقاضا از این حیث وجود دارد؛ اما حسب مبانی و نگرش اسلامی در مورد اصل، نحوه و سازوکار حضور زنان در بازار کار، تأمل و تدبیر کافی صورت نپذیرفته است. بازار کار ایران، علاوه بر آنکه جهت زنانهتر شدن دارد، به سمت توسعه کارکنان مستقل، کاهش کارکنان فامیلی بدون مزد، افزایش نیروهای غیرشرکتی و موقت و افزایش سطح تحصیلات شاغلین نیز در حرکت است که هرکدام دلالتهای سیاستی خاص خود را دارد.
در مواجه با تحولات دنیای کار در عصر آینده، دو واکنش قابلتصور است: پذیرش جبرگونه تغییرات فناوری، انسانی و طبیعی یا اتخاذ رویکردی فعال با هدف جهتدهی تغییرات به سمت مورد نظر سیاستگذار. الگوی پایه پیشرفت میخواهد و باید هدایتکننده تغییرات آینده باشد؛ پس لازم است علاوه بر یک «آیندهشناسی» درست، حسب مبانی اسلامی خود، بهصورت فعال میدانِ هدایت این تحولات را در دست گیرد، و اگرنه آینده مثل همیشه، غافلگیرمان خواهد کرد. در ادامه این نوشتار، به مهمترین تحولات مرتبط با «جهان آینده کار» با محوریت مسئله «اتوماسیون» پرداخته میشود. طبیعی است هرکدام از آنها، میتواند سرمنشأ یک برنامه مشخص، برای نیمقرن آینده ایران باشد. بهروزرسانی و تنظیم مقررات و قاعدهگذاری دولت حسب این تغییرات، منجر به تمدنسازی تراز انقلاب اسلامی خواهد شد.
ماشین بهجای انسان!
پویاییهای فناورانه در عرصه اقتصاد به ما میگوید، بازار کار در نیمه سده بیست و یکم، احتمالاً با فراگیری ماشین و توسعه انواع روباتها و هوشهای مصنوعی، هر خط تولیدی را دستخوش تغییر خواهد کرد. ماشینی شدن کارها یادآور خطری است که در سده نوزدهم انسان نگران آن بود: اینکه طی حدود دو یا سه دهه، میلیاردها انسان ازنظر اقتصادی مازاد بر نیاز تلقی شوند و بیکاری گسترده دوباره همچون طاعون نسل بشری را به خطر اندازد. گروهی با اتکای به تجربه پیشین بشر در واقعه انقلاب صنعتی دو سده قبل بر این باورند که ماشین جایگزین کامل انسان نشده و نخواهد شد. مشاغل نیروی کار ارزان با مهارت کم از بین خواهد رفت، اما مشاغل بسیار زیاد دیگری ایجاد خواهد شد. آنها با اشاره به «انتقالهای بخشی» [۵] ساختارهای اقتصادی، اصل این فرآیند را نوآورانه و به نفع تمدن بشری و نوعی «تخریب خلاقانه» [۶] میدانند. مشاغل جدیدی ظهور پیدا خواهد کرد و جایگزین مشاغل سنتی و کمارزش خواهد شد [۷].
اما همگان در مورد آینده کار، چنین تصوری ندارند. گروهی دیگر ماهیت تغییراتی را که در دنیای کار در حال وقوع است با آنچه در سده هجدهم رخداده است یکسان نمیپندارند. به باور آنها ماشین و فناوریهای جدید به تدریج علاوه بر جایگزینی در تواناییهای جسمی انسان (آنطور که در انقلاب صنعتی رخ داد)، در حال جایگزینی با ابعادی از قابلیتها و تواناییهای انسان هستند که روزگاری تصور میشد تنها از عهده انسان برمیآید. مثلاً جایگزینی الگوهای جدید هوشمند در فناوریهای جدید، کوشش دارد تا جایگزین بخشی از «مهارتهای شناختی یا ارتباطی» انسان شود. اگر در عصر انقلاب صنعتی، مشاغل کارگران یقه سیاه (کارهای یدی) در بخش کشاورزی و صنعت بهواسطه فناوری از بین میرفت، مشاغل خدماتی و ارتباطی پیامد میآمد که متکی به همین «مهارتهای نرم» یا شناختی- ارتباطی بود. مهارتهایی که یادگیری، تحلیل، ارتباط و حتی درک طرفینی را در یک تعامل موجب میشد، امروزه از موج عظیم «ماشینیسم» و توسعه انواع فناوریهای جدید همچون هوش مصنوعی و حوزه بیوتکنولوژی در امان نیست؛ بنابراین این گروه، برخلاف دسته اول، بر این باورند که آنچه در تغییرات آینده بازار کار رقم خواهد خورد با گذشته قابل تفسیر نیست.
صرفنظر از درستی کدام دیدگاه، میدان تخریب و خلق مشاغل جدید واقعیت قطعی و مشهود پیش روی جامعه ایران است. طبق برآوردها حداقل ۲۵ درصد مشاغل فعلی در بازار کار ایران طی ۲۰ سال آینده از بین خواهند رفت [۸] و این بدان معناست که شغل بسیاری از نسل آینده ما، که اکنون در مدرسه ابتدایی درس میخواند، هنوز خلق نشده است. فناوری اطلاعات همراه با توسعه حوزه بیوفناوری شتاب فراوانی به تحولات آتی بازار کار خواهد بخشید. این تحولات در مواردی یک فرصت و در مواردی یک تهدید برای جامعه ایران خواهد بود. نظام سیاستگذاری کشور باید با انتخاب هوشمندانه و دقیق خود هدایت رویدادهای آتی را به سمت موردنظر در شکلگیری تمدن نوین اسلامی بر عهده گیرد. یکی از تجربههای بشر در این زمینه انتخاب استراتژی ملی «حمایت از انسان بهجای حمایت از مشاغل» در کشورهای اسکاندیناوی است. نظام ملی خطمشی کار، بهجای وابستگی و علقه به حفظ مشاغل قدیمی، نیازمند حفظ انسانها بهعنوان یک مولد و خالق ارزش است. حفظ این انسانها نیز درگرو بهروزرسانی مهارتها و قابلیتهای اوست.
متأسفانه یا خوشبختانه مشاغل در حال ظهور نیازمند سطح بالایی از مهارتهای ویژه و تخصصی است و بدینجهت بزرگترین چالش برای کارگران غیرماهر یا با مهارت کم و متوسط خواهد بود که بتوانند متناسب با شرایط جدید خود را بهروزرسانی کنند. خلق مشاغل جدید انسانی بهمثابه یک برونداد در اثر تحولات فناوریهای جدید اتفاق خواهد افتاد، اما مشکل آنجاست که بهروزرسانی انسانهای با مهارت کم در جامعه، کاری دشوار و نیازمند یک نظام آموزشی و مهارتی پیچیده است [۹]. اگر این تغییر در نظام آموزش و مهارتآموزی رخ ندهد، بهطور همزمان گرفتار دو بیماری «بیکاری گسترده» و «کمبود نیروی کار ماهر» میشویم که کمی متناقضنما هم هست. بدین معناست که ظرفیت سرمایه انسانی در کشور وجود دارد، اما قابلیت بهرهبرداری از آن در مسیر تمدنسازی مهیا نیست [۱۰]. در آینده کمبود شغل وجود ندارد، بلکه کمبود اصلی بر سر مهارتها و پُر کردن مشاغل است.
در آینده، «اتوماسیون» و فناوریهای نوظهور توسعهیافته و ماهیت و تعداد مشاغل موجود را تغییر میدهند. این فناوریها از سویی کیفیت زندگی ما را ارتقا داده و موجب افزایش بهرهوری و متوسط زندگی افراد خواهد شد؛ اما اگر منافع اقتصادی بهطور صحیح در جامعه تسهیم نشود و تهدیدهای آن برای نیروهای انسانی فعلی مدیریت نشود، ناآرامیهای اجتماعی و تحولات منفی سیاسی زیادی را به همراه میآورند. اگر نظام اقتصادی و اجتماعی ما بهصورت کارآمد عمل کند، احتمالاً از دست رفتن مشاغل فعلی با خلق مشاغل جدید جایگزین خواهد شد. از طرفی قاعدهگذاری نظام ملی تصمیمگیر ما باید بهجای استراتژی «رقابت انسان با فناوری و ماشین»، استراتژی همکاری انسان با فناوریهای نوظهور را برگزیند. بااینحال، آنچه بر چالش و دشواری نظام ملی تصمیمگیری کشور میافزاید آن است که این فرآیند اتوماسیون پویا است و بهصورت چرخهای دنبال میشود. بازآموزی مهارتهای جدید برای فرد تضمینی برای بقای او در آن شغل جدید نخواهد بود و موج جدید تغییرات بار دیگر نیاز به بازآموزی مهارتها را در او ایجاد خواهد کرد. پیامد این تغیر ساختاری توسعه کارهای پارهوقت، افزایش انعطاف کاری، دورکاری و افزایش جمعیت شاغلین و کارکنان مستقل، قراردادهای اشتغال کوتاهمدت و بسط اَشکال غیررسمی اشتغال در بازار کار خواهد بود که پیامدهای توزیعی و رفاهی زیادی بر نیروی کار دارد. مشاغلی که مانند قارچ ظهور و بهسرعت محو خواهند شد، از منظر ملاحظات سطح توسعه عادلانه، با انسان و جامعه چه خواهد کرد؟ پاسخ احتمالاً کمی برای آنها که سودای عدالت برای آینده ایران دارند، کمی ترسناک است.
بنابراین فرآیند پویای خلق مشاغل جدید در آینده بازار کار و کوشش دولت، جامعه و مردم برای بازآموزی و تطبیق با شرایط جدید، یک پروسه است نه یک پروژه و یکبار برای همیشه نیست. زنجیرهای از رویدادهای برونزا بر سیستم کار در آینده اثر میگذارد و اختلال میآفریند و کمکم ایده اشتغال در یک شغل برای همه عمر به رؤیا تبدیل خواهد شد.
معناداری زندگی
ترس از اینکه اتوماسیون و ماشینی شدن کارها منجر به بیکاری انبوه شود به قرن نوزدهم بازمیگردد. اگرچه در مورد اتوماسیون در مقیاس جهانی، این نگرانی در بلندمدت رخ نداده و همواره شغل جدید جایگزین مشاغل سنتی شده است، اما ادامه این روند در تحولات دنیای کار نشان میدهد که این بار تحولات فناورانه به دنبال یک تغییر میدان بازی واقعی است.
آنچه باید در اینجا اشاره کرد پاسخی جدید به پرسش قدیمی «ما چرا کار میکنیم؟» است. احتمالاً پاسخ اولیه برای گذران زندگی و امرارمعاش باشد. اما بهمرور در دنیای کار شاهد توسعه دیدگاهی هستیم که افرادی را غرق در کار میبیند که تقریباً هیچگاه پول بهعنوان اولین عامل برایشان مطرح نمیشود. فهرست انگیزههای غیرپولی برای کار در حال خلق و توسعه است. حس رضایت از شغل چالش بسیار حیاتی دنیای کار است. اگر پاداش مادی دلیل بسیار بدی برای کار کردن است، بر اهمیت رضایت از کار تأکید میکنیم. اما این روند چندان رضایتبخش نیست. در گزارش جامعی که «گالوپ» منتشر کرده است در سال ۲۰۱۳ در جهان تعداد کارگران «شدیداً بیعلاقه» به کارشان دو برابر کارگرانی است که به کارشان علاقهمند هستند. طبق این مطالعه حدود ۶۳ درصد شاغلین جهان از کارشان لذت نمیبرند و بدینجهت کار بهجای منبع کامیابی، منشأ یاس و ناامیدی شده است [۱۱]. ایدهای که انسان به درد هیچ شغلی نخورد، کمی دلهرهآور است.
چنین نتایجی در مقیاس جهانی، با شدت و ضعف در جامعه امروز ایران نیز جلوهگر است. کار بهعنوان زیرساخت اصلی تمدنسازی جدید باید جذاب، چالشی، برانگیزاننده و متکی بر پاداشهای مادی و غیرمادی باشد. این بُعد مستلزم معنادار کردن کار و بلکه زندگی است. آینده دنیای کار آینده «چالش معناداری» آن است. ظهور «طبقه بیخاصیت» که مهارتهای آنها به نیاز و ضرورتی در جامعه پاسخ ندهد بسیار نگرانکننده است. طبقهای که نگران تغییر روزبهروز و پرشتاب دوران ماست و در این شرایط کار بهعنوان یک رکن هویتبخش آدمی در معرض نابودی تصور میشود. چنین نگرشی از معناداری کار در آینده زندگی ما خواهد کاست.
امروزه از طرحهایی همچون طرح «درآمد پایه جهانی» [۱۲] سخن گفته میشود. درواقع در عصری که انسان کمکم نگران نقش تأثیرگذار خود در چرخه فعالیتهای اقتصادی از تولید تا مصرف است، تهیه نیازهای اساسی او با هدف کاهش فقر و افزایش کیفیت زندگی او، بهصورت پایه برای همه، ایده سنتی «کار برای پول» را نیز تخریب خواهد کرد و بحران تعادل ذهنی و روحی انسان برای انجام کار را با چالش مواجه میکند. اگر دامنه فعالیتهای انسانی در تعریف شغل توسعه نیابد یا کار همراه مزد، معنای خود را در ۵۰ سال آینده برای ما از دست بدهد، منبع جذاب بشر برای معناداری کار چه خواهد بود؟ نقش و کارکرد دین در اینجا شاید بیبدیل باشد که نیازمند طراحی نویسندگان الگوی اسلامی است.
ذکر این نکته لازم به نظر میرسد که حسب مطالعات «مجمع جهانی اقتصاد» [۱۳]، عامل «سن» نقش زیادی در دیدگاه و نگرش افراد به شغل دارد. بهعبارتدیگر نسلهای بشری در دهههای گذشته تفکر و دیدگاههای مختلفی به مقوله کار داشته است. هر چه از نسلهای گذشته به نسل جدید در جوامع معاصر حرکت میکنیم، تلقی «زندگی کردن یعنی کار کردن» تضعیف و بر این گزاره تأکید میشود که زندگی بعد از «ساعات کاری» آغاز میشود. این باور میتواند یک بیماری مهلک برای نگرش تمدنساز به مقوله کار باشد. نسلی که با اینترنت و شبکه مأنوس شده باشد، حالا در معرض باورهایی در دنیای کار است که با تلقیهای گذشته شباهتی ندارد. نسل جدیدی که در حال ورود به بازار کار است، دارای خصوصیات منحصربهفردی است که در آینده نیز تشدید خواهد شد. ازجمله اینکه با فناوری روز و شب خود را میگذراند و معمولاً از پذیرش انجام کارهای دشوار امتناع میکند. این نسل انعطافپذیر بوده و بهاصطلاح لازمان و لامکان هست؛ به این معنی که در انجام کار و درآمدزایی، تعریف دقیقی از محل انجام کار و زمان انجام کار ندارد. حسب گزارش مهارتهای شغلی «مجمع جهانی اقتصاد» چهار عامل «پاداش مادی»، «رشد از طریق مسیر شغلی»، «معنادار بودن شغل و هدفمند بودن آن» و در نهایت «تعادل بین کار و زندگی» عناصر اصلی جذابیت شغل در نسل موسوم به «شبکه» در جوامع امروز است [۱۴].
انتخابهای سیاستی در «اکوسیستم کار»
«تغییرات جمعیتی»، «تحولات فناورانه و اقتصادی»، «تغییرات اقلیمی» و «جهانیشدن» چهار عامل ساختاری هستند که در حال حاضر بیش از هر زمان دیگری بر فرایندها، ساختارها و سازمان کار تأثیر میگذارند. این تحولات فهم سنتی ما را از اشتغال، زمان و مکان کار و بنگاههای اقتصادی به چالش میکشد و نیاز به تغییر و بازنگری در انتخابهای سیاستی را ضروری میسازد.
آنچه پیش روی نظام تصمیمگیری ما قرارگرفته است سناریوهای مختلفی است: از ممانعت در نابودی مشاغل و پویاییهای آینده جهان کار تا کُندسازی سرعت فرآیند اتوماسیون و پیامدهای بعدازآن تا از این طریق برای جامعه و نهادهای آن زمان بخرد و درنهایت آمادهسازی نظام آموزشی و مهارتی برای مواجه فعال با آینده که همان گزینه سیاستی حمایت از انسان بهجای شغل است. فرآیندی که یادگیری دائمی مهارتهای جدید و فهم تطابق با شرایط جدید را برای جامعه ایجاد کند.
اما پیش از انتخاب هر سناریویی، به نظر میرسد، آنچه برای امروز ایران در آستانه پایان سده سیزدهم شمسی ضروری است، طراحی کامل «اکوسیستم کار» در کشور و در نظر گرفتن همه ابعاد موضوع در یک شبکه به هم مرتبط است. تقاضاهای شغلی در حال تغییر است و تغییرات ناشی از انقلاب صنعتی چهارم [۱۵] و پیشرفت فناوری موجب شده تا میان نیازهای بازار کار و مهارتها و قابلیتهای ارائهشده نظام آموزش رسمی و غیررسمی، تناسبی وجود نداشته باشد.
در اکوسیستم کار همه عناصر مؤثر در فرآیند تحولات کار نیازمند بهروزرسانی قواعد بازی خود هستند: از نظام آموزشی که توانایی سازگاری با تغییرات آتی را فراهم آورد تا نظام حمایتی از نیروی کار که نیازمند تغییرات خاص خود است. ابزارهایی چون حقوق بازنشستگی، تأمین اجتماعی و مراقبتهای بهداشتی و سلامت، بیمه بیکاری و… همه مولود تحولات انقلاب صنعتی است و تغییرات فعلی و آینده بازار کار تعریف جدیدی از آنها را میطلبد. نوآوریهای نهادی امروز در بازار کار میخواهد ارزشهایی چون انعطافپذیری و امنیت شغلی را در کنار همدیگر دنبال کند و حسب این انتخاب ملی، ابزارها و ساختارهای خاص خود را مطالبه میکند. این تحولات در زنجیره مدرسه، بنگاههای تولیدی و نهادهای واسط ذیل نظام ملی قاعدهگذاری کار در کشور، میتوانند «اکوسیستم کار» را هماهنگ با تحولات آینده بازار کار ساماندهی و آن را در مسیر تمدنسازی اسلامی ساماندهی کنند.
ارتقای بینش نظام سیاستی کشور در پذیرش ماهیت سیال و گذران کار در دنیای جدید، با شکسته شدن انواع کلیشههای قدیمی در مورد اشتغال همراه خواهد بود. آزادی و انعطاف عمل و کنش انسانی در چنین ساختاری منجر به تحول جدی در دنیای کار خواهد شد. برای مواجهه با چالشهای پیش رو، نیازمند بازنگری و اصلاح سیاستهای بازار کار، سیستمهای تأمین اجتماعی، و نظامهای آموزشی و مهارتی و سایر نظامهای اجتماعی مرتبط هستیم. اصلاحاتی که جامع و نوآورانه طراحی و بهصورت تدریجی اجرا شود. آنچه مورد تأکید همه سیاستگذاران در مورد آینده بازار کار است این است که با وجود تغییراتی که در ماهیت کار در آینده رقم خواهد خورد باید از حقوق بنیادین کار، دستمزد کافی، ساعات کار مناسب و محیط کار ایمن در این فرآیند پاسداری و حراست شود. الگوی اسلامی کار در سند پیشرفت ۵۰ سال آینده ایران باید ضمن توجه به میدان گسترده تحولات موجود در بازار کار، حسب مبانی اسلامی ما در تحلیل «مقوله کار»، هدایت و راهبری این تغییرات را پیشبینی و مدیریت کند. به نظر میرسد در بخش تدابیر لازم است، سازوکارهای هدایت و مدیریت پویایی مشاغل و دنیای پویای کار، طراحی و سیاستهای عمومی حسب آن تعریف شود. به عنوان مثال، اتخاذ راهبرد «حمایت از شاغل به جای حمایت از شغل» که در بسیاری از کشورهای اروپای شمالی در دو دهه گذشته مورد تأکید قرار گرفته، میتواند تدبیر کلان مناسبی برای مواجهه منطقی با عصر نااطمینان کار در جهان آینده باشد.
———————————————————————————-
حسین سرآبادانی تفرشی پژوهشگر هسته عدالتپژوهی مرکز رشد
پینوشتها:
[۱]– برای اطلاعات بیشتر در این زمینه به کتاب «رهیافتهای اقتصادی اسلام» نوشته امام موسی صدر (۱۳۸۶) و کتاب «اقتصادما» (۱۳۹۳) شهید سید محمدباقر صدر مراجعه فرمایید. [۲]– کار از منظر مبانی هستیشناسی، انسانشناسی و جامعهشناختی، میتواند در متن الگوی پایه موردتوجه قرارگرفته تا دیدگاه نظام فکری اسلام در این زمینه، کاملتر نمایان گردد.[۳]– ILO
[۴]– Sharing Economy
[۵]– Sectorial Shift
[۶]– Creative Destruction
[۷]– این گروه، مخالفین با ماشینیشدن کارها در سده جدید را همان داستانپردازان بیاساس «لادیت» (Luddite) میدانند؛ این اصطلاح اشاره به افرادی دارد که مخالف فناوریهای جدید و روشهای کاری جدید هستند. در انگلستان بهعنوان مهد انقلاب صنعتی، در سالهای حدود ۱۸۱۱ تا ۱۸۱۶، به کارگرانی گفته میشد که ماشینهای نساجی را در هم میشکستند، چون نیاز به کارگر را کم میکرد (منبع: کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱، ۱۳۹۷، ص ۳۶-۵۴). [۸]– از مصاحبه رئیس دانشگاه علم و صنعت با روزنامه «امتیاز» در ۱۹ تیرماه ۱۳۹۸. [۹]- در ابتدای سده بیستم یک کارگر مزرعه که در اثر صنعتی شدن کشاورزی شغل خود را از دست میداد، میتوانست یک شغل در یک کارخانه تولیدی بهعنوان کارگر ساده پیدا کند. در مرحله بعدی همان کارگر ساده، در انتهای سده بیستم، با از دست دادن شغل صنعتی خود با یک بازآموزی محدود میتوانست یک شغل خدماتی مانند فروشنده محصول بیابد؛ اما تحولات آینده بازار کار نشان میدهد تخریب شغلهای بخش خدمات، نیازمند بازآموزی پیچیدهتر افراد برای بهکارگیری در بخشهای اقتصادی یک جامعه خواهد بود (منبع: کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱، ۱۳۹۷، ص ۳۶-۵۴) [۱۰]– مثال معروفی که در برخی کتب وجود دارد در اینجا مصداق دارد: در این شرایط جدید دنیای کار بسیاری از مردم به سرنوشت درشکهرانان قرن نوزدهم که به رانندگی تاکسی، روی آوردند دچار نخواهند شد، اما به سرنوشت اسبهای قرن نوزدهم که بهطور فزایندهای بهکل از بازار کار بیرون رانده شدند مبتلا خواهند شد. طبق بررسیها هماکنون یکسوم از مردم در سراسر جهان نگران از دست دادن شغل خود به خاطر «اتوماسیون» هستند. از سوی دیگر بر اساس نتایج حاصله از پیمایشهای بانک جهانی در سال ۲۰۱۶، دوسوم مشاغل در کشورهای درحالتوسعه با مخاطره اتوماسیون مواجه هستند (منبع: کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱، ۱۳۹۷، ص ۳۶-۵۴) [۱۱]– برگرفته از کتاب «چرا کار میکنیم؟» نوشته بری شوارتز؛ ترجمه میرابوطالبی، ترجمان: ۱۳۹۶. [۱۲]– UBI: مدلی که بر پرداخت پول به همه شهروندان یک کشور صرفنظر از درآمد، منابع یا موقعیت شغلی آنها تأکید دارد. این مدل در فنلاند پیاده شده و در سوئیس در سال ۲۰۱۶ به رفراندوم گذاشته شد که با عدم استقبال شهروندان این کشور روبرو شد. [۱۳]– مجمع جهانی اقتصاد در سلسله گزارشهای «مهارتهای شغلی آینده» ۵ تحول جدی آینده بازار کار را هوش مصنوعی، تغییرات شدید فناورانه، کمبود نیروی کار ماهر و مازاد نیروی کار غیرماهر، دورکاری و آزادی کاری (نیروی کار مستقل) میداند. مجمع جهانی اقتصاد بر این باور است که ۶۵ درصد کودکانی که امروز در مدارس ابتدایی مشغول تحصیل هستند، در آینده در مشاغلی مشغول به کار خواهند شد که امروز وجود ندارد. به تعبیر این گزارش که در جامعه ما نیز مشهور است، زمان آنکه بگوییم ما شغل پدرانمان را به ارث خواهیم برد گذشته است (منبع: The Future of Jobs Report 2018,World Economic Forum).[۱۴]– The Future of Jobs Report 2018,World Economic Forum.
[۱۵]– انقلاب چهارم صنعتی که با ظهور فناوریهای نوین در چند حوزه رباتیک، هوش مصنوعی، زنجیره بلوکی، نانوتکنولوژی، پردازش کوانتومی، زیستفناوری، اینترنت اشیا و خودروهای خودران همراه است امکان تحول در جهانیشدن را نیز فراهم کرده است. لازم به ذکر است اولین انقلاب صنعتی با اختراع ماشین بخار و تبدیل جوامع کشاورزی و روستایی به جوامع صنعتی و شهری همراه بود. در انقلاب صنعتی دوم فرآیند تولید انبوه با استفاده از نیروی برق شکل گرفت و انقلاب صنعتی سوم به انقلاب دیجیتال معروف است و با پیدایش ترانزیستور شروع شد.