امام حسین(ع) عدل مطلق
در نهج البلاغه از امام علی(ع) است که حضرت فرمودند:« أَیُّهَا اَلْمُؤْمِنُونَ إِنَّهُ مَنْ رَأَى عُدْوَاناً یُعْمَلُ بِهِ » ای مومنین هر کسی دید در جامعه به ظلمی عمل می شود ظلم را به کار می بندند « وَ مُنْکَراً یُدْعَى إِلَیْهِ» و منکری را دید که در جامعه به آن دعوت می کنند؛ منکرش هر چه باشد؛ ظلم هرچه باشد، این سخن امام همه اقسام منکر را در بر میگیرد « فَأَنْکَرَهُ بِقَلْبِهِ فَقَدْ سَلِمَ وَ بَرِئَ » پس دلش از نظر درونی آن منکر را انکار کند. این همان ضعیف ترین مراتب مبارزه با ظلم است، آنجایی که انسان توان هیچ گونه مبارزه را نداشته باشد. در باب نهی از منکر هم ما انکار به قلب داریم و انسان از نظر دل نباید راضی به ظلم باشد که حتی رضایت به ظلم، شرکت در ظلم است. اما همین که به دل انکار کرد، از گناه رهایی پیدا می کند « فَقَدْ سَلِمَ وَ بَرِئَ». و کسی که ظلم و منکر را به زبانش انکار می کند« وَ مَنْ أَنْکَرَهُ بِلِسَانِهِ» انکار زبانی از انکار قلبی بالاتر است، « فَقَدْ أُجِرَ» پس به او پاداش داده شده و اجر می برد « وَ هُوَ أَفْضَلُ مِنْ صَاحِبِهِ » و این از قبلی با فضیلت تر است. « وَ مَنْ أَنْکَرَهُ بِالسَّیْفِ» و کسی که با منکر و ظلم مبارزه کرد، اما نه تنها مبارزه دلی و مبارزه زبانی، بکله با شمشیر با آن مبارزه کرد، « لِتَکُونَ کَلِمَهُ اَللَّهِ هِیَ اَلْعُلْیا وَ کَلِمَهُ اَلظَّالِمِینَ هِیَ اَلسُّفْلَى» به خاطر اینکه خط الهی و کلمه الهی و تمام مسائل توحیدی در جامعه بالا قرار بگیرد و باطل و آنچه ستمکاران در جامعه مطرح کردند، پایین قرار بگیرد و حق بر باطل غلبه کند « فَذَلِکَ اَلَّذِی أَصَابَ سَبِیلَ اَلْهُدَى» پس این کسی است که به راه رستگاری رسیده است «وَ قَامَ عَلَى اَلطَّرِیقِ» و به سبیل و راه هدایت رسیده است و « وَ نَوَّرَ فِی قَلْبِهِ اَلْیَقِینُ » و نور یقین دلش را منور کرده است.
لذا انسان در سراسر زندگی اش در ربط با همه اقسام ظلم می بایست نگاه کند که برخوردش چگونه بوده است. آیا دنبال این بود است که «کلمه الله هی العلیا» باشد و «و کلمه الظالمین هی السفلی» باشد. آیا ما به دنبال این بوده ایم که در زندگی، روابطمان، افعال شخصی و افعال اجتماعی-هر نوع و هر قسمش- در جامعه، عدل به تمام ابعادش برقرار باشد؟ باید سراسر زندگی ما عادلانه باشد و ظالمانه نباشد، اینگونه با ظلم مبارزه کرد. هم از نظر درونی و هم بیرونی می بایست شروع کنیم به مبارزه کردن. مبارزه با ظلم چه قلبی، زبانی و بعد عملی، که بالسیف، حد اعلایش است. در آنجا مبارزه مالی، مبارزه جانی می شود، مبارزه آبرویی می شود.
کسی عدل مطلق است که با تمام وجودش با ظلم مبارزه کند. از نظر درون سراسر وجودش را عدل گرفته باشد و از نظر بیرون با تمام وجودش مبارزه کند. عظمتی که امام حسین دارد برای همین است. خصوصیتی که امام حسین دارد برای همین است. امام حسین در روز عاشورا در عرض چند ساعت برای اینکه «کلمه الله هی العلیا» و «و کلمه الظالمین هی السفلی» باشد چه کارها کرد. در ابتدا وقتی وارد شد گفت «اَلا تَرَوْنَ اِلَی الْحَقِّ لا یُعْمَلُ بِهِ، وَ اِلَی الْباطِلِ لا یُتَناهی عَنْهُ » می گوید که اگر من الان امدم برای این امدم، که مگر شما نمی بینید به حق عمل نمی شود و از باطل گریزی نیست. قیام امام حسین کار شخصی نبود. شما خصوصیات را نگاه کنید. امام حسین علیه السلام در عرض یک مقطع چند ساعته، انچه در اختیار داشت برای احیای کلمه الله گذاشت. همه چیز را گذاشت اصحاب، یاران و خانواده؛ اما در طرف مقابل تمام اقسام و انواع ظلم را انجام دادند. عدل مطلق در مقابل ظلم مطلق بود.
[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row]