غایت شناسی و تصویر مطلوب

رایحه عدالت ناب

  1. عدالت، وعده اصلی ظهور موعود

بارزترین جنبه وعده ادیان الهی در ظهور موعود آخرالزمان، قیام او به اقامه عدالت و گرفتن حقوق مستضعفین و صالحین از ظالمان و مستکبران است. در تفکر شیعی، امام مهدی عج ‌­الله تعالی فرجه الشریف آخرین ذخیره الهی برای تحقق قسط و عدالت به معنای واقعی خود در ساحت عالم دنیا است. اما دو پرسش در اینجا مطرح می­شود: اول آنکه چرا تحقق قسط و عدالت، خمیرمایه اصلی وعده الهی در صورت تحقق ظهور موعود موجود است؟ و دوم آنکه مختصات عدل و قسط در جامعه مهدوی، چیست؟ آیا معنای عدالت در جامعه پساظهور، هم‌سطح مطالبه امروز بشر از تحقق عدالت اجتماعی است؟

در باب پرسش اول، دو پاسخ قابل طرح است: اول آنکه عدالت خواسته فطری و طبیعی بشر است و بدین جهت، مطالبه عمومی مردم فارغ از نژاد، جنسیت و آیین و رنگ پوست هر فردی است. عدالت، آرمان و ایده مستقل بشر در همه اعصار بوده است و امری تحمیلی و سرباری بر بشریت نیست. عدالت نه اختراع اقویا است، آن­طور که برخی سوسیالیست‌ها می‌گفتند و نه اختراع ضعفا است، آن‌طور که سوفسطاییان یونان بیان می‌کردند. عدالت امری حقیقی و واقعی است که ناشی از استعدادهای طبیعی انسان و فعل و کنش­های اوست. عدالت، خصوصیت مهم مقصد کاروان بشری است و خواسته عمومی بشریت از ابتدا تا انتهای حرکت تاریخی انسان بوده است.

پاسخ دوم آنکه، قیام امام مهدی(عج)، در ادامه نهضت انبیا و پروژه پیامبران الهی و امامان معصوم(ع)، قابل‌تعریف است. او معمار و تکمیل‌کننده ساختمانی است که بنای آن توسط رسولان الهی گذاشته‌شده است. هدف انبیای الهی نیز به تعبیر استاد مطهری بر اساس منابع اسلامی، دو محور است: اول توحید و دوم تحقق قسط و عدالت اجتماعی. اولی هدف غایی و دوم هدف واسط است، لکن هدف واسط در اینجا به حسب ذات خود، دارای موضوعیت است و تنها نقش ابزاری بی‌ارزش ندارد. همه انبیای الهی تلاش کرده­اند تا کلمه توحید را برافراشته سازند و اصل قسط را به اندازه امکانات خود، تحقق بخشند.

بنا به گزارش­های منابع روایی، مولود نیمه شعبان ۲۵۵ هجری در بدو تولد، همچون حضرت عیسی علیه­­السلام لب به سخن گشود و بعد از شهادتین، بر یکایک ائمه معصومین(ع) درود فرستاد تا به نام مبارک خود رسید و آنگاه چنین دعا کرد:

«بارخدایا ! آنچه به من وعده دادی، تحقق بخش و کار بزرگم را در پرتو عنایات خودت به ثمر برسان. بارالها ! در قیام پرشکوه و آسمانی‌ام، برای برانداختن بیداد و ستم و استقرار کامل عدالت در سراسر گیتی ،گام‌هایم را استوار نما و با دست من زمین را از عدل و داد لبریز گردان». [۱]

 

  1. دو معنا از ظهور موعود

بنابراین قسط و عدالت اجتماعی، جوهره اصلی وعده الهی در ظهور و قیام موعود مصلح است. ازاین‌جهت تحقق این وعده الهی نیز،  از این مسیر می­گذرد. با بررسی مجموع آیات و روایات، مشخص می‌گردد که ریشه غیبت او، عدم آمادگی ما برای ظهور است. ظهور با فعل و آمادگی ما، از مقوله رسیدن است نه آمدن. علت اصلی غیبت، آماده نبودن اجتماع بشری برای پذیرش وجود پُر برکت ایشان و عدم لیاقت مردم برای بهره‌گیری از نعمت حضور امام معصوم در میان خودشان است و تا این مانع برطرف نگردد، زمان غیبت به سر نیامده و امام همچنان از دیده‌ها پنهان خواهند ماند. ظهور مرحله‌ای از تاریخ حیات انسانی است که باید بشر با تکامل و رشد خود به آن برسد، نه اینکه انفجاری باشد که آمدنی باشد.

رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، در عید غدیر خم سال ۱۳۸۴ به نکته‌ای در این زمینه اشاره می‌کنند:

«موضوع غدیر – یعنى نصب جانشین – یک ضرورتى بود که اگر آن‏چنان که تدبیر شده بود – تدبیر رحمانى و الهى و تدبیر نبوى – عمل مى ‏شد، بدون تردید مسیر تاریخ بشر عوض مى ‏شد و امروز ما در جایگاه بسیار جلوترى از تاریخ طولانى بشریت قرار داشتیم. این‌که یک مکتب و نظام فراگیرِ نیازهاى زندگى بشر، به وسیله‏ پیامبر خاتم در جامعه فرصت پیاده شدن پیدا کند، که این خود یک معجزه‏ بزرگ بودکه پیغمبر توانست این نظام فکرى و عملى را واقعیت ببخشد و بر روى زمین واقعیت، آن را بنا کند؛ آن هم در دشوارترین جاها. خودِ این‏که در دشوارترین جاها توانسته این بنا پیاده شود و قرار بگیرد، نشان‏ دهنده این بود که در همه‏ نقاط زندگى بشر و جغرافیاى انسانىِ‌آن روز دنیا و بعد از آن، این بنا قابل تحقق است. این شکل علمى را در مقام عمل، در دشوارترین صورت، پیغمبر توانست تحقق ببخشد. اگر این حادثه اتفاق مى‏ افتاد که حفظ و گسترش کمّى و گسترش کیفى در این موجود خلق شده الهى – یعنى جامعه اسلامى نبوى – مى ‏توانست به قدر ده-دوازده نسل، پى‏ درپى حراست و حفاظت بشود، آن وقت مسلّم بود که این حرکت در طول تاریخ بشر، شکست ‏ناپذیر مى ‏ماند. معنایش این نبود که بشر، دوران انتظارى نخواهد داشت و خود در طول این دوازده نسل، به نهایت مطلوب خود خواهد رسید. اگر آن ‏طورى که پیغمبر معین کرده بود، امیرالمؤمنین، بعد امام حسن، بعد امام حسین، بعد ائمه دیگر، یکى پس از دیگرى مى‏ آمدند، باز به گمان بیشتر، بشر نیاز به یک دوران انتظار داشت تا بتواند آن جامعه آرمانى را تحقق ببخشد. اما در آن صورت اگر این تعاقب معصومین، این دست‏ هاى امین و کارآمد، می‌توانستند این حادثه ایجاد شده در واقعیت را حفظ کنند، آن وقت مسیر بشر، مسیر دیگرى می‌شد». [۲]

حسب این نگاه به ظهور، چند دلالت اصلی وجود دارد:

اول آنکه معنای روایت مشهور نبوی که می‌فرماید: «یَملَأُ الله بِهِ الاَرضَ قِسطاً وَ عَدلاً کَما مُلِئَت ظُلماً و جَورا»[۳] واضح می­شود. به تعبیر شهید مطهری، برخی روایت را بدین صورت درک می­ کنند که قیام امام مهدی(عج)، انفجاری، دفعی و همچون انفجار یک دیگ بخار است و حسب این نگاه، تصور می ­کردند لازمه ظهور، به حداکثر رسیدن ظلم و گناه در اجتماع بشری است و وظیفه جبهه حق، در نهایت بی‌تفاوتی و در برخی موارد کمک به ظالم می ­دانستند. استاد مطهری با انتقاد از این تفکر، این تفسیر از این روایت را، خلاف صریح محکمات اسلامی دانسته و بر این امر تأکید می ­کنند که ظهور، مرحله تکاملی از حیات اجتماعی بشر است که ماهیت تدریجی همچون به ثمر رسیدن محصول بر روی یک درخت دارد. به تعبیر او، ما نباید اجتماع را همواره به‌صورت یک قرحه (دُمل) فرض کنیم و طرفدار انفجار آن باشیم، بلکه میوه‌ای است که باید برسد. [۴]

دوم آنکه، پرسش در باب آینده،کنجکاوی همیشگی بشر بوده است. آینده‌پژوهی مهدوی بر این فرض استوار است که می‌گوید همه خبرها در آینده است،‌ جهان هنوز تمام نشده، محرومان مأیوس نباشند، مبارزان و مجاهدان راه آزادی و عدالت و آگاهی، از مبارزات شان پشیمان نشوند. به آینده نگاه کنید، سرتان را بالا بگیرید. چشم‌هایتان را قاطعانه و امیدوارانه به آینده بدوزید و از پس غروب امروز، طلوع فردا را تصور کنید و با تصور آن، شور و ابتهاج یابید. این نگاه، بیانگر نوعی فرجام شناسی است که آینده تاریخ، نیک است و اعتقاد به وجود غایت در تاریخ بشر، اصل است. این باور، نقد تفکرهایی است که در مطالعات آینده‌پژوهی، به‌صورت محافظه‌کارانه، با هرگونه سخن از جامعه آرمانی و مدینه فاضله مخالفت می‌کنند. نظریه «پایان تاریخ» فوکویاما در ابتدای دهه ۱۹۹۰ میلادی، یک نمونه از آن است. نظریه‌ای که نویسنده آن نیز، چند ماه پیش به‌صورت تلویحی حرف خود را پس گرفت و به‌جای مدینه لیبرال ایالات‌متحده، از بازگشت نوعی سوسیالیسم دفاع کرد. [۵]

  1. عدل و قسط در شهر امام مهدی(عج)

اما پرسش دومی که در ابتدای یادداشت طرح شد: مختصات عدل و قسط در جامعه مهدوی چیست و این معنای عدالت، چه نسبتی بامعنای متعارف کنونی از عدالت اجتماعی دارد؟

در پاسخ به این پرسش ذکر یک مبنای اصلی در شناسایی جامعه مهدوی، ضرورت دارد. جامعه بعد از ظهور امام مهدی(عج)، آغاز حرکت اصلی انسان است، نه پایان کار و این حُسن مهم آرمان‌های اسلامی است. به تعبیر شهید مطهری، هر مکتبی وقتی آرمانش تحقّق یابد، دیگر کار آن مکتب تمام می‌شود و می‌میرد؛ امّا انسانی که نبردهای با باطل را به اتمام رسانده، هنوز اصل «فاستبقوا الخیرات» جلو چشمش خودنمایی می‌کند. او که نقص‌ها را برطرف کرده، تازه در ابتدای سیر صعودی‌ خود است که باید بالا رود و این سیر، منتها و نهایت ندارد و هرچه بالا رود، در دستگاه هستی برای او امکان بالاتر رفتن هست و شاید فلسفه رشد فوق‌العاده علمی و معنوی مردم در عصر ظهور همین نکته باشد.[۶]

به تعبیر مقام معظم رهبری، در طول این قرون متمادى، بشر از کج‌راهه‌ها، بیراهه‌ها، راه‌هاى دشوار، سخت، با برخورد با موانع گوناگون، با بدن رنجور و پاى مجروح شده و زخم‌ آلود، در بین این راه‌ها حرکت کرده است تا خودش را به این جاده اصلى برساند. این جاده اصلى همان جاده زمان ظهور است؛ همان دنیاى زمان ظهور است که اصلاً حرکت بشریت به یک معنا ازآنجا شروع می‌شود. [۷]

روایات نیز مؤید این معنا است. در باب فضای بعد از ظهور، به روایاتی برمی‌خوریم ‌که در آن ‌از پدیده‌‌های عجیب ‌و غیرقابل شناخت چون طلوع خورشید از مغرب، طولانی شدن روزها، دیده شدن برادر مؤمن در مشرق توسط برادر مؤمن در مغرب و… خبر داده‌شده است. برخی این‌گونه سخنان در روایات را مجاز از تکنولوژی و فناوری معاصر دانسته و برخی این پدیده‌ها را معجزه‌ای از جانب امام عصر(عج) تلقی می‌کنند، اما به نظر تفاسیر کاملی نمی‌آید. مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل تفسیر آیه ۲۱۲ سوره بقره تعبیری بیان می‌کند که به نوعی پاسخ به این ابهام است: «در بسیاری از روایات ذیل برخی از آیات به این مسئله برمی‌خوریم که ائمه‌ی معصومین در تفسیر مقطعی گاه آن را به قیامت گاه به رجعت،گاه به ظهور مهدی‌(ع) تفسیر کرده‌اند و این تفسیر می‌رساند که یک نحو سنخیت و مناسبتی بین این سه روز موجود است.  لذا ظهور و رجعت و قیامت، سه مرتبه از یک حقیقت واحد است که دارای شدت و ضعف است و هرچه به سمت قیامت حرکت می‌کنیم، نشئه تجلی حق، کامل‌تر است. روز ظهور مهدی(عج) همچون رجعت و قیامت روزی است که حق جلوه‌گر می‌شود، هرچند ظهورش از ظهور رجعت و قیامت ضعیف‌تر است. از اهل‌بیت (علیهم السلام) روایت‌شده که ایام الله سه روز است: روز ظهور، روز رجعت و روز قیامت». [۸] حسب این نگاه، به نظر می­ رسد عدالت در جامعه مهدوی، در سطح فوق­ العاده­ای ازآنچه امروز وضع عادلانه تعریف می ­کنیم، قرار دارد. در نگرش اسلامی، عدالت اجتماعی دارای سطوحی است که سطح عالی آن تنها با ظهور موعود عادل تحقق می ­یابد.

همان‌طور که در ابتدا بیان شد، بشارت به مهدی موعود، برای بشریت همیشه مقرون به این نوید بوده است که او، برپاکننده عدالتی گسترده در جهان خواهد بود. مقام معظم رهبری دربیانی بر این معنا تأکید می‌کنند:  «شما وقتى در همه‏ روایات و آثارى که راجع به آن بزرگوار و راجع به آن دوران آمده نگاه مى ‏کنید، مى‏ بینید اغلب تکیه‌بر روى این نیست که مردم در آن دوران دین‌دار مى ‏شوند – بااینکه دین‌دار هم مى ‏شوند – بلکه تکیه‌بر روى این است که مردم در آن‌وقت برخوردار از عدالت مى ‏شوند و قسط و عدل اقامه مى ‏شود؛ این مطلب در دعاها و زیارت‌های آن بزرگوار و روایات هست. یعنى نقطه برجسته در آن آینده‏ پر از نوید، عبارت است از عدالت؛ بشر تشنه عدالت است». [۹] گسترش عدالت در سراسر گیتی و ریشه سوزی بیداد و ستم از همه عالم در رأس آرمان‌های انقلاب امام مهدی(ع) قرار دارد. به تعبیر  نویسنده کتاب «عصر زندگی»، در روایات اسلامی، حتی دعوت به توحید و مبارزه با شرک و کفر اعتقادی، به‌اندازه ایجاد عدالت و اجرای آن مورد تأکید قرار نگرفته است. [۱۰]

پیامبر اسلام(ص) بشارت مهدی موعود را این چنین به امت خویش داد: «بشارت باد شمارا به مهدی، بشارت باد شما را به مهدی، بشارت باد شما را به مهدی. او خروج می‌کند، درحالی‌که اختلاف و زلزله شدید مردم را فراگرفته است. او زمین را از قسط و عدالت پرمی کند همان‌گونه که از ظلم و جور انباشته شده بود، قلوب بندگان خدا را سرشار از حالت عبادت و بندگی می‌کند و عدالت او همه آنان را در بر می‌گیرد». [۱۱]

عدالت در قیام امام مهدی (عج)، دارای گستره‌ای به ابعاد همه ساحات وجود انسان، اعم از اقتصاد، سیاست، فرهنگ و امنیت و ژرفایی ورای امور سطحی و ظاهری دارد. این گستره و ژرفا چیزی است که در لسان روایات قابل‌رؤیت است. در روایات هست که اولین جلوه عدالت او، به روایت امام صادق(ع) این‌چنین است: «اولین عدالتی که قائم ظاهر می‌سازد این است که ندا می‌دهد: افرادی که حج مستحبی انجام می‌دهند، حجرالاسود و محل طواف خانه خدا را در اختیار کسانی که حج بر آن ها واجب است، قرار دهند»[۱۲]. نفوذ عدالت او در اعماق جامعه تا آنجا است که امام صادق(ع) می‌فرماید: «مهدی، عدالت را همچنان که سرما و گرما وارد خانه می‌شود، وارد خانه‌های مردمان کند و دادگری او همه‌جا را فرا‌بگیرد».[۱۳]

او به حقوق انسانی و عدالت در رفتار اجتماعی توصیه کرده و در این مسیر اقدام می‌کند. از حضرت علی(ع) نقل است که فرمودند: «برده‌ای نمی‌ماند مگر اینکه امام او را خریداری و آزاد می‌کند و بدهکاری نمی‌ماند جز اینکه بدهی او پرداخت می‌شود. مظلمه و حقی بر گردن کسی نمی‌ماند جز اینکه به صاحب حق بازگردانده می‌شود. کسی کشته نمی‌شود مگر اینکه دیه آن را می‌پردازد. او خون‌بهای کشتگان انقلاب جهانی خود را نیز می‌پردازد و حقوق آن‌ها را تضیع نمی‌کند». [۱۴]

در شهر عدل امام مهدی(عج)،  عدالت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و قضایی وجود دارد. او این روند ظالمانه در جهان را بر هم خواهد زد و بر اساس برنامه‌ای الهی عدل و داد را در سرتاسر جهان گسترش خواهد داد. برخی از این برنامه‌های جزئی در روایات اشاره‌شده که حکایت از چگونگی شیوه امام در بر هم زدن این روابط ظالمانه دارد. یکی از آن‌ها روایتی است از حضرت امام باقر(ع) که فرمودند: «(هنگامی‌که قائم قیام کند) راه‌های بزرگ و اصلی را توسعه می‌دهد و تمام مساجدی که به گونه‌ای مانع ایجاد راه است، خراب می‌کند و همه دریچه‌ها و پنجره‌هایی که به راه‌ها گشوده شده، یا بالکن‌ها و ناودان‌ها و فاضلاب‌هایی که در (راه‌های عمومی) قرار گرفته است می بندد». [۱۵]

اما نکته مهم آن است که مکانیسم برقراری چنین عدالتی در جامعه مهدوی چیست؟ قرآن کریم که از عدالت به‌عنوان هدف بعثت انبیا یاد کرده، به شکل ظریفی به این پرسش هم پاسخ داده است: »لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط» (حدید، آیه ۲۵). در این آیه هدف انبیا این دانسته شده است که مردمان خود قائم به قسط و عدل شوند نه اینکه آن‌ها عدالت در جامعه از طریق حکومت آن‌ها تحقق یابد. جامعه عادل، نقطه کانونی هدف بوده است نه عدالت در جامعه. بنابراین امام مهدی(عج) از طریق تحولات انفسی و روحی در جان انسان‌ها،  آن را بسترساز حکومت جهانی عدل محور قرار می‌دهد. مردم در جامعه مهدوی در ذیل ولایت ولی الهی، به سازوکارهای عادلانه فردی و اجتماعی از عدالت نائل می‌شوند. بنابراین ریشه خود این عدالت‌گستری در جامعه مهدوی در اثر تحولات انسان‌هاست و شاید یکی از فلسفه‌های پرداخت به عدالت به این اندازه در ماجرای مهدویت همین نکته باشد که اساساً تحقق چنین عدالتی درگرو تحولات بنیادین در روحیات و انگیزه‌ها و نگرش‌های آدمی است.

در بسیاری از روایات هر جا سخن از عدالت مهدوی می‌شود، از تغییرات روحی در جان آدمیان در اثر ولایت الهی امام مهدی(عج) سخن گفته می‌شود. هم چنان‌که مثلاً رسول خدا(ص) در روایتی فرمودند: «خداوند به‌وسیله مهدی(عج) از امت رفع گرفتاری می‌کند، دل‌های بندگان را با اطاعت و عبادت پر می‌کند و عدالتش همه را فرا می‌گیرد»]۱۶[. هم چنان که در روایت مشهور دیگری فرمودند: «مهدی(عج) قلوب امت محمد(ص) را از غنا پر می‌کند و عدالت را گسترده می‌کند». [۱۷]

غنای روحی و حالت بندگی و خضوع نسبت به‌حق تبارک‌وتعالی بی‌ارتباط با برقراری عدالت در جامعه نبوده، بلکه اساساً بستر و سبب چنین عدالتی ریشه در همین تحولات روحی و عقیدتی دارد. امام خمینی(ره) در معنای چنین عدالتی از جانب امام عصر(عج) سخن بدین معنا اشاره می‌کنند: «آن‌کسی که به این معنا موفق خواهد شد و عدالت را در تمام دنیا اجرا خواهد کرد، نه آن‌هم این عدالتی که مردم عادی می‌فهمند که فقط قضیه عدالت در زمین برای رفاه مردم باشد- بلکه عدالت در تمام مراتب انسانیت» [۱۸]. بر اساس این بیان امام راحل، عدالت به‌عنوان رسالت تمام انبیای الهی در جامعه مهدوی در تمام مراتب عالی انسانیت برقرار خواهد شد و بنابراین سطحی‌ترین معنا از عدالت مهدوی، فهم آن به‌عنوان عدالت اقتصادی است. در مراتب معنایی بالاتر ایجاد عدالت در عقل و روح انسان و برطرف کردن انحرافات فکری و عملی او رخ‌داده و انسان را به پله‌های بالای رشد و کمال می‌رساند. از طرف دیگر برقراری چنین عدالتی از جانب امام عصر(عج) نیز سبب محو کینه‌توزی‌ها و جایگزینی مهرورزی و دوستی در دل ها می‌شود. در نظام عدل بنیاد مهدوی، ریشه تبعیض‌ها، بی‌عدالتی‌ها و ستم ها از بین خواهد رفت و تشنگان عدالت در طول تاریخ، طعم عدالت واقعی را خواهند چشید.

  1. امید مستضعفان

روز مبارک نیمه شعبان، بعد از انقلاب اسلامی، با عنوان «روز جهانی مستضعفان» نامیده شد. مفهوم «استضعاف»، یک مفهوم اجتماعی است که به لحاظ دانش اجتماعی امروز بشری، عمدتاً ناظر بر «روابط قدرت» می‌توان آن را مفهوم­سازی کرد. برخلاف فهم متداول، در نظام معنایی قرآن، مفهوم استضعاف لزوماً  به معنای اقتصادی اشاره ندارد. به‌عنوان‌مثال هارون(ع) درحالی‌که در مقام حاکم جامعه است، مقام خود را با استضعاف یاد می‌کند (اعراف، ۱۵۰). در برخی دیگر از آیات و روایات دیگر این مفهوم بار منفی یا خنثی داشته (اعراف، ۷۵ و سبأ؛ ۳۱-۳۳) و نشان‌دهنده آن است که با مفهومی مواجهیم که به لحاظ معنایی به‌شدت غنی و پُر دامنه است.

در مقابل جبهه مستضعفین، مستکبران هستند. معنای انتظار امام مهدی(عج)، ناظر بر نفی و اعتراض به وضع موجود و حرکت انقلابی و مجاهدانه در مسیر رسیدن جامعه انسانی به عصر ظهور است. در این نگاه، «انتظار فرج» افضل اعمال است، چون از دشوارترین اعمال است، چون نیازمند سلوکی مجاهدانه در اعراض از ظلم و تلاش برای تحقق عدل است. در این مکتب ظهور او به شکل دفعی و انفجاری نیست، بلکه حاصل سیر تکاملی بشر و رسیدن ظرفیت‌های جامعه انسانی به شرایطی است تا این وعده الهی محقق شود: «وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ»(قصص، آیه ۵).

 


نویسنده: حسین سرآبادانی، پژوهشگر هسته عدالت پژوهی مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه السلام

 

پی‌نوشت‌ها:

  1. کمال‌الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۲۴ – ۴۲۶.
  2. بیانات در دیدار با دانشجویان و اساتید دانشگاه امام صادق(ع) در روز عید غدیر خم؛ ۲۹/۱۰/۱۳۸۴٫
  3. کمال‌الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ج ‏۲، ص ۳۷۷. در برخی متون روایی، «بَعدَ ما مُلِئَت» نیز ذکرشده است.
  4. مطهری، مرتضی(۱۳۸۰). یادداشت ­های استاد مطهری، ج ۹، ص ۳۷۶٫
  5. مصاحبه فوکویاما با نشریه «نیو استیت من» در ۲۵ مهر ۱۳۹۷ مصادف با ۱۷ اکتبر ۲۰۱۸٫
  6. سوزنچی، حسین. مهدویت و انتظار در اندیشه شهید مطهری، نشریه قبسات، سال نهم، پاییز ۱۳۸۳، ص ۷۰ .
  7. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با فارغ‌التحصیلان و پژوهشگران حوزه مهدویت، ۱۸/۴/۱۳۹۰٫
  8. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه مصباح یزدی، ج سوم، ص۱۵۳ و ۱۵۴٫
  9. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت، ۴/۶/۱۳۸۶٫
  10. آیت‌الله محمد حکیمی، عصر زندگی، قم: بوستان کتاب، ص ۲۴٫
  11. شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص ۱۱۱٫
  12. علامه مجلسی، بحار الانوار، جلد ۵۲، ص ۳۷۴٫
  13. علامه مجلسی، بحار الانوار، جلد ۵۲، ص ۳۶۲٫
  14. علامه مجلسی، بحار الانوار، جلد ۵۲، ص
  15. علامه مجلسی، بحار الانوار، جلد ۵۲، ص ۳۳۲٫
  16. علامه مجلسی، بحار الانوار، جلد ۵۱، ص ۷۵٫
  17. علامه مجلسی، بحار الانوار، جلد ۵۱، ص ۹۲٫
  18. امام خمینی(ره)، صحیفه نور، جلد ۱۲، ص ۲۰۸٫

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا