شاخصی برای عدالت؛ یک افق گشایی تازه در عدالت پژوهی
شاخص ترکیبی عدالت اجتماعی که در قالب کتاب «شاخصی برای عدالت» توسط هسته عدالت پژوهی مرکز رشد دانشگاه امام صادقعلیهالسلام به تازگی منتشر شده است، این بار موضوع نشست ۲۲ تیرماه ۱۳۹۸ در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی قرار گرفت. این نشست با حضور حجه الاسلام دکتر واعظی، حجه الاسلام دکتر بابایی و پژوهشگران میز عدالت دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم به مدت ۳ ساعت برگزار شد.
در ابتدای این نشست آقایان مصطفوی و سرآبادانی (از نویسندگان کتاب) به طرح بحث در خصوص مفهوم شاخص ترکیبی، خاستگاه، قدرت و آثار حکمرانی آن در دنیا، تجربههای داخلی و بینالمللی و بعد ارزش بنیانی شاخصهای ترکیبی پرداختند. روششناسی تولید شاخص ترکیبی عدالت اجتماعی، مبانی، سنجهها و نهایتاً نتایج حاصل از پایش این شاخص در بازه ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۵ بخش دوم ارائه علمی این نشست بود. در ادامه جلسه، حاضران به نقد و بررسی این اثر پرداختند.
اِشکال سنجش عدالت با تک سنجهها، خاستگاه حرکت به سوی شاخص ترکیبی عدالت اجتماعی است. شاخصهای ترکیبی، ارزش بنیان بوده و امروزه به عنوان یک ابزار حکمرانی، خصوصا در دست سازمانهای بینالمللی مطرح هستند. از این رو لازم است که شاخص ترکیبی عدالت اجتماعی مبتنی بر مبانی نظری اسلامی و ارزشهای بومی طراحی، پایش و تحلیل شود تا مبنای اقدامات در کشور قرار گیرد.
حجه الاسلام دکتر واعظی در این نشست ضمن تقدیر از تألیف و انتشار این اثر، نفس ورود به عرصه شاخص ترکیبی عدالت اجتماعی را ارزشمند دانستند. در ادامه، خلاصه ای از نکات ایشان ناظر به «شاخصی برای عدالت» تقدیم می شود:
ما با یک امر دلسرد کننده و مذموم حتی در بین فضاهای مذهبی مواجهیم که کمتر به سمت مطالعات نظری- بنیادین حرکت صورت میپذیرد و بیشتر بر امور شکلی تمرکز می شود. مثلا رشته حقوق را برای وکالت میخوانند و موضوعاتی چون فلسفه حقوق را مورد غفلت قرار میدهند. از این جهت، ورود به عرصه شاخصسازی برای عدالت اجتماعی، امری بسیار مثبت و ارزشمند است.
نفس افق گشایی در این حوزه و مسئله کردن شاخص برای عدالت اجتماعی نیز اهمیت دارد. فارغ از اتقان نظری این اثر، گزیدن ذهن جامعه علمی، مسئله کردن شاخص برای آنها و درگیر کردن ایشان یک آورده است. باید به سمت بحثهای عینیتری از عدالت رفت و از کلیات فاصله گرفت. رویکرد این کتاب، به خوبی این جهت را تقویت می کند. گاهی ترس از اتقان علمی، مانع میشود که تا انتهای مسیرِ از مبنا تا سنجه و پایش را طی کنیم.
در عین حال، این کار، یک برنامه پژوهشی است تا یک پروژه علمی. باید ابعاد مختلف کار، مسائل و دستورکارهای پژوهشی آتی را به جامعه علمی نشان داد. این اثر، شروع یک جریان علمی مهم خواهد بود. کار حاضر، سفره خوبی در عرصه علمی گسترانیده است که باید دیگران بر سر این سفره بنشینند و کار کنند. اما در این فضا باید به سمت تقویت مبانی و شاخصسازی مبتنی بر نظریه اسلامی رفت. باید دقت داشت که ما بسیار در معرض نگاه های فردگرایانه و سکولار به اسلام هستیم و از این جهت، باید بر فرایند شاخصسازی مراقبت داشت.
ملاحظات و نکات دیگری نیز در خصوص شاخصسازی عدالت، لازمالرعایه به نظر میرسد. نکته اول آنکه شاخصسازی تابع ایدهآلهای ماست. این ایدهآلها در مبنای نظری ما باید تعریف شوند و الا نمیتوان به شاخص دست یافت. (رجوع به بخش چارچوب نظری شاخصی برای عدالت)
نکته دوم اینکه برخی شاخصها لزوماً با سنجههای کمی محض قابل سنجش و تحلیل نیستند بلکه باید سنجههایی کیفیتر و اقتضائی را در نظر بگیریم. به طور مثال در اشتغال زنان، باید وضعیت زنان سرپرست خانوار را متفاوت تحلیل کرد. (به این موضوع در قالب بحث شاخصهای تجمعی- حاشیهای در کتاب اشاره شده است). نکته سوم این است که عدالت را وصف به مقدمات و معدات کنیم یا نتیجه؟ ممکن است گاهی مقدمات عدالت مهیا شود اما در نتیجه، تغییری حاصل نشود. پس باید به هر دو، دقت کرد. (به این بحث در قالب شاخصهای عملکردی- فرایندی در کتاب اشاره شده است)
نکته چهارم لزوم توجه به ایدهآلهای مطلق و نسبی است. اگر شاخصها مبتنی بر ایدهآلهای مطلق باشند، ما هیچ گاه به ایدهآل نمیرسیم و همواره تولید ناامیدی خواهیم کرد اما اگر مبتنی بر اقتضائات و ظرفیتها، ایدهآلهای نسبی و سنجههای متناظرش را تولید کنیم، پیشرفتها محسوس خواهند شد.
نکته پنجم اینکه در کشور مشکل آماری داریم خصوصاً در دستگاههای اجرایی خُرد که ممکن است آمارسازی کنند و این آمارها باید اعتبارسنجی شود. آمارهای دستگاههایی چون مرکز آمار ایران حتماً معتبرتر است. در غرب، به سنجش و پایش واقعیت و مسائل بیشتر اهتمام میشود چرا که از دانستن مسائل برای اصلاح کردن، استقبال بیشتری صورت میپذیرد.
نکته ششم آن است که در کنار سنجش واقعیت عدالت، باید ادراک از عدالت را نیز سنجید. این کار برای آن است که اولاً برای کاهش این فاصله اقدام کنیم و ثانیاً اگر این فاصله زیاد باشد، جامعه نتیجه این سنجش واقعیت را پس میزند و نمیپذیرد. این امر را در کنار آن بگذارید که از خارج کشور نیز به شدت نسبت به ما هجمه میشود و سیاهنمایی صورت میگیرد. از جمله گزارش ایران ۲۰۴۰ که واقعیاتی مثل رشد غیرقابل انکار امور زیرساختی کشور را بیاعتنایی میکند. رشد زیرساختها و خدمات عمومی، امری است که برای همه مشهود و محسوس است و با آمارها مطابقت دارد.
نکته هفتم نیز منطقی بودن اعمال وزن در طراحی یک شاخص است. ابتدا اصل شاخص باید در جامعه علمی محک بخورد و سپس وارد وزن دهی شود تا از پیچیدگی موضوع کاسته شود. همگامی جامعه علمی در این مسیر حتماً لازم است. در ادامه نیز بحث گفتمانسازی، مفاهمه و مطالبهسازی حتماً باید جدی گرفته شود.
به عنوان نکته هشتم نیز پیشنهاد میشود تا سیاستها، قوانین و …. از منظر این سنجهها بررسی شده و نقاط مغفول سیاستها، قوانین و … در این تطابق روشن شود.