انقلاب و راه استقرار عدالت
حالا در چهل و سومین بهار پیروزی انقلاب اسلامی، دغدغه عدالت همچنان در اولویت نخست تداوم مسیر انقلابی کشور است. بعد از ابتکار رهبر معظم انقلاب در چهلسالگی انقلاب در ارائه بیانیه گام دوم، مسئله عدالت اجتماعی در پرتو نوعی نگرش جامع نیازمند بازخوانی است. چگونه میتوان عدالتپژوهی، عدالتخواهی و عدالتگستری را در یک چرخه بههمپیوسته، سازگار و منسجم تعریف و عملیاتی کرد؟ برای این مهم اول باید با هستیشناسی انقلاب روبرو شد.
انقلاب اسلامی، هویت و شاکله نظری و عملی خود را از ارزش عدالت اجتماعی گرفته است. پس علت محدثه انقلاب، عدالت بود. حال باید به تعبیر شهید مطهری ادامه داد که «و این انقلاب آنوقت تداوم پیدا خواهد کرد که اولاً مسیر عدالتخواهی را برای همیشه ادامه بدهد یعنی دولتهای آینده واقعاً و عملاً در مسیر عدالت اسلامی گام بردارند…والا اگر عدالت فراموش شود انقلاب شکست میخورد، چون اصلاً ماهیت این انقلاب ماهیت عدالتخواهانه بوده است. راه آینده ما همان راه گذشته ماست که انقلاب طی کرده، راه عدالت اجتماعی در ظل اسلام».
در بیانیه گام دوم، انقلاب نه یک پروژه دفعی، که یک فرآیند مستمر اصلاح اجتماعی است که با نظریه «نظام انقلابی» صورتبندی نظری شده است. هویت و روح انقلاب، به آرمانها و ایدهاش وابسته است و بدینجهت سرشت انقلاب، عدالتطلبی و عدالتگستری است. انقلاب اسلامی میخواهد در عین شکلدهی نظم سیاسی، پتانسیل تغییر به نفع عدالت را نیز درون خود پرورش دهد و ارزش عدالت را قربانی ارزشهای دیگر نظامهای سیاسی متعارف همچون ثبات، ساختارهای داخلی و امنیت ملی نکند.
اما واقعیت غیرقابلانکار، فاصله معنیدار وضع موجود با این آرمان ممتاز و حیاتی است. برای هر که میخواهد همدست وضع موجود نباشد و امید به تحول واقعی را در کالبد انقلاب زنده نگه دارد، تأمل نظری و طراحی عملی جهت تعریف میدان اقامه عدالت در معنایی گسترده بیشازپیش لازم است. میدانی که از پژوهشگر تا مطالبهگر اجتماعی، از سیاستگذار تا مجری و در یک معنا جریان اصیل و جوششی مردمی را وارد مشارکت اجتماعی، نظارت و مراقبت عمومی نماید تا عدالت بر دشمنانش غلبه پیدا کند. دوران سعی و خطا، حرکت زیگزاگی، رفتارهای عجولانه، تزئینی و نمایشی برای اقامه عدالت به معنای واقعی کلمه گذشته است. احیای اعتماد عمومی به حاکمیت نیازمند تغییراتی از درون نظام قدرت رسمی است که این نشانه را منتقل سازد که میخواهد با یک ایده منسجم و معین و در یک چارچوب مشخص، وسط میدان اقامه عدل و قسط بایستد و از این رفتار عجولانه که فعلاً «یه کاری بکنیم که کرده باشیم» عبور کرده است.
بیانیه گام دوم انقلاب، مانیفست آرمان عدالت اجتماعی در دوران جدید انقلاب اسلامی است. به نظر میرسد گام نخست جهت پیگیری استقرار آرمان انقلاب، تعریف نو از میدان اقامه قسط در جامعه اسلامی است. ازنظر تا عمل؛ از مطالبهگری اجتماعی تا کنشگری میدانی و سیاستگذاری فعالانه و هوشمند. میدانی که الزامات و ویژگیهای خاص خودش را دارد و پرونده جدید گرای عدالت با عنوان «آرمان انقلاب» میخواهد به ابعاد گوناگون آن بپردازد.
دکتر حسین سرآبادانی تفرشی
پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه السلام