تجویزها و بایدها در اقامه عدالترصدخانه عدالت اجتماعی

هدایت کور

۱۲ شهریور ۱۳۹۸، «محسن حاجی‌میرزایی» به‌عنوان پانزدهمین وزیر آموزش‌وپرورش، از مجلس شورای اسلامی رأی اعتماد گرفت. حال، وی می‌خواهد برنامه‌ای که مفصلاً قبل از جلسه رأی اعتماد ارائه کرده بود را دنبال کند. رئیس‌جمهور نیز در حکم ایشان، انتظاراتی را بیان کرد. اما خوب است در ابتدای دوره جدید وزارت، سؤالاتی را با هم در میان بگذاریم؟

آموزش‌وپرورش ایران اکنون در چه جایگاهی است؟ خوب است یا بد؟ نسبت به دو سال قبل چه مسیری را طی کرده است؟ نسبت به ده سال قبل چطور؟ اساساً چطور می‌توان این قضاوت‌ها را ارائه کرد؟ آیا سهم بودجه آموزش‌وپرورش از بودجه عمومی را ملاک قرار دهیم یا سهم آموزش‌وپرورش از تولید ناخالص داخلی را؟ آیا درصد باسوادی را ملاک قرار دهیم یا درصد قبولی متوسطه دوم را؟ آیا باید به قبولی‌های کنکور استناد کرد یا به نرخ جذب بازار کار؟ نسبت دانش آموزان مدارس غیردولتی به دولتی را ملاک قرار دهیم یا درصد پوشش تحصیلی را؟

فرض کنید بخواهیم چنین قضاوت‌هایی را هم انجام دهیم. دقیقاً بفرمایید که آمار این شاخص‌ها را از کجا می‌توان تهیه کرد؟ آیا سامانه تحت وب یا مجله‌ای مکتوب وجود دارد که آمار شاخص‌های آموزش‌وپرورش را همیشه به ما نشان دهد؟ آموزش‌وپرورشی که می‌خواهد آینده‌سازان ایران اسلامی را تربیت کند، آیا می‌داند اکنون کجاست، به کجا می‌رود و نسبت به گذشته در چه محورهایی نیازمند «تلاش بیشتر» است؟ وزیر که هفده سال از مسؤولیت مستقیم در آموزش‌وپرورش به دور بوده است؛ شورای عالی آموزش‌وپرورش، شورای عالی انقلاب فرهنگی، کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی و … با چه ابزاری به این سؤالات پاسخ می‌دهند؟ اینکه تحقق سند تحول آموزش‌وپرورش، چه میزان پیشرفت داشته است یا چه میزان از عملکرد مدارس ما مطابق آن بوده است، بر چه اساسی ارزیابی می‌شود؟ آیا صرفاً با شهود فردی می‌توان پاسخ گفت یا نیازمند شناخت واقعیت‌های میدانی هستیم؟ وقتی در مورد مسائل مختلف در آموزش‌وپرورش کشور، تصمیم‌گیری می‌کنیم و خط‌مشی وضع می‌کنیم، بر اساس کدام آمار، ارقام و شاخص به این نتیجه رسیده‌ایم؟ اگر پاسخی وجود ندارد، با سیستمی «کور» مواجهیم که رسالت «هدایت» بخش بزرگی از جامعه را به عهده گرفته است، فارغ از اینکه «هدایت کور»، در بهترین حالت، بی‌سرانجام است.

  1. انتشار آمار و اطلاعات

برخلاف بسیاری از نهادهای رسمی کشور، آموزش‌وپرورش دارای شاخص‌های مصوب بسیاری است که متأسفانه به‌صورت مستمر، پایش و منتشر نمی‌شود. شاخص‌های دسترسی به آموزش‌وپرورش، شاخص‌های اشتغال به تحصیل، شاخص‌های کارایی درونی، شاخص‌های مالی، شاخص‌های سوادآموزی، شاخص‌های فضا، شاخص‌های ترکیب جمعیتی، شاخص‌های نیروی انسانی، شاخص‌های آموزش‌وپرورش استثنایی، شاخص‌های ارزشیابی نظام آموزش‌وپرورش، شاخص‌های بهره‌وری وزارت خانه و شاخص‌های اختصاصی ارزیابی عملکرد وزارت آموزش‌وپرورش ازجمله این شاخص‌ها هستند. اگر این شاخص‌ها، پایش و منتشر نمی‌شوند، پس تصمیم‌گیری‌ها چگونه انجام می‌شوند؟ زمانی که بدنه کارشناسی و پژوهشگران کشور به این آمارها و اطلاعات دسترسی ندارند و نمی‌توانند بر اساس داده‌های واقعی، روند حرکت کشور را نقد و ارزشیابی کنند، نظام تصمیم‌گیری چگونه می‌خواهد خط‌مشی‌ها را وضع کند یا تغییر دهد؟

  1. روی دیگر سکه شاخص‌ها

بسیاری از شاخص‌ها، شاخص‌های تجمعی هستند و شاخص‌های حاشیه‌ای، در حاشیه هستند. نرخ بی‌سوادی شاید کم باشد؛ اما نرخ بی‌سوادی مناطق حاشیه‌ای مثل حاشیه کلان‌شهرها یا مناطق محروم، چگونه است؟ نرخ بی‌سوادی دهک دهم با دهک اول چه فرقی دارد؟ وقتی بدانیم که وضعیت نامناسب بی‌سوادی، بیکاری، اعتیاد، طلاق و … در هم ضرب شده و عموماً برای گروه‌های حاشیه‌ای ظهور می‌کند، نظام تصمیم گیر کشور باید نسبت به این شاخص‌ها، حساس‌تر باشد تا شاخص‌های تجمیعی. مهم است که بودجه آموزش‌وپرورش در ده سال گذشته چقدر رشد یا کاهش داشته است؛ اما برای نظام جمهوری اسلامی که داعیه‌دار عدالت‌خواهی در عالم است، باید مهم باشد که بودجه آموزش‌وپرورش فلان منطقه محروم استان بوشهر نیز چقدر هست و چقدر رشد کرده است. وضعیت آموزش برای دهک دهم با آموزش برای دهک اول چقدر متفاوت است؟! تولید، پایش و انتشار شاخص‌های آموزش‌وپرورش بر اساس تفکیک تجمعی-حاشیه‌ای، تفکیک جنسیت، تفکیک جغرافیایی و … بسیار حیاتی و لازمه نظام تصمیم گیر ماست.

  1. یکپارچگی اطلاعات

تعداد قابل‌توجهی از سامانه‌های خدماتی و داده‌ای در نظام آموزش‌وپرورش موجودند که متأسفانه یکپارچه نیستند و این امر، نظام آمار و اطلاعات آموزش‌وپرورش را اولاً با داده‌های چندگانه مواجه می‌سازد و ثانیاً دسترسی و تحلیل آن‌ها را با چالش مواجه می‌کند.

از اسفندماه ۱۳۹۷، «مهدی شرفی» با حکم «سیدمحمد بطحایی»، سرپرست «مرکز برنامه‌ریزی و فناوری اطلاعات» و مدیر پروژه«یکپارچه‌سازی سامانه‌های وزارت آموزش‌وپرورش» شد. تنوع خدمات آموزش‌وپرورش، فقدان نظام تحلیل یکپارچه داده‌های تولیدی، عدم اتصال بانک‌های اطلاعاتی به یکدیگر، عدم توجه به نیازها و ظرفیت‌های آتی در طراحی سامانه‌ها در کنار چالش امنیت اطلاعات، آموزش‌وپرورش را به سمت یکپارچه‌سازی سوق داده است. به نقل از مدیر این پروژه، برای هریک از خدمات احکام، کارگزینی، حقوق و مزایا، اردوها، المپیادها، هریک از مسابقات علمی، ورزشی، هنری، دانش آموزان ابتدایی، متوسطه اول، دوم، فنی حرفه‌ای، کاردانش و … سامانه‌های جداگانه‌ای وجود دارد که باید در قالب یک بانک اطلاعاتی، تجمیع شوند.

البته به نظر می‌رسد این یکپارچگی صرفاً با هدف ایجاد دسترسی برای مدیران نظام آموزش‌وپرورش کلید خورده است و معضل انتشار آمار و اطلاعات به‌صورت عمومی و خصوصاً برای بدنه پژوهشگران این عرصه، همچنان وجود خواهد داشت. این در حالی است که رئیس‌جمهور در حکم «محسن حاجی‌میرزایی»، «بهبود دسترسی همگانی به اطلاعات» را ازجمله جهت‌گیری‌ها و اولویت‌های عمومی آموزش‌وپرورش بیان کرده است.

  1. تولید و پایش شاخص‌های کیفی

یکی از چالش‌های جدی نظام آمار و اطلاعات آموزش‌وپرورش، تولید و پایش شاخص‌های کیفی است. به جهت آنکه آموزش‌وپرورش متولی تعلیم و تربیت رسمی عمومی است، بسیاری از شاخص‌های تربیتی را باید به‌صورت کیفی به سنجش درآورد. از سوی دیگر، مقوله آموزش نیز از این چالش به دور نیست. پایش سند تحول بنیادین آموزش‌وپرورش نیز که مطالبات کیفی بسیاری را به همراه دارد، همچنان با مشکل تولید و پایش شاخص‌های کیفی مواجه است.

  1. شاخص در سطوح مختلف عملکردی

با توجه به اینکه تحلیل و تصمیم‌گیری در نظام آموزش‌وپرورش کشور، دارای لایه‌های مختلفی است، لازم است تا شاخص‌هایی چند سطحی یا در سطوح مختلف تولید، پایش و منتشر شود: سطح آموزش‌وپرورش عمومی رسمی، سطح وزارتخانه، سطح مدرسه، سطح معلم. قطعاً تحلیل و ارزشیابی نظام آموزش‌وپرورش کشور نمی‌تواند تک سطحی صورت گیرد. ازاین‌روست که نظام رتبه‌بندی معلمان، مدرسه محوری، سند تحول بنیادین، برنامه‌ریزی منابع­انسانی آموزش‌وپرورش و …همگی نیازمند شاخص‌هایی در سطوح متفاوت‌اند.

  1. شاخص‌های چه کسی؟

شاخص‌ها، برآمده از نظریه‌ها هستند و این نظریه‌ها به ما می‌گویند که چه آموزش‌وپرورشی، چه آینده‌ای و چه جامعه‌ای را می‌سازیم. برخی می‌پندارند، شاخص‌ها مثل آمارها و اعداد، خشک و بی‌روح هستند. نه اعداد و آمار و نه بالاتر از آن‌ها، شاخص‌ها بی‌معنا نیستند. نه‌تنها بی‌معنا نیستند، بلکه پرقدرت و مؤثرند. شاخص‌ها، رفتارهای نظام آموزشی را جهت می‌دهند. به همین دلیل، مهم است که چه کسی شاخص‌ها را تولید می‌کنند. سازندگان شاخص‌ها، عملاً رفتارها را جهت می‌دهند و حکمرانی نظام آموزشی را به‌صورت نرم و پنهان به عهده می‌گیرند. اکنون شاخص‌های آموزش‌وپرورش دنیا، تحت تأثیر ISCED ، شاخص‌های آموزش ۲۰۳۰ یونسکو و شاخص‌های OECD اقتباس‌شده و پایش می‌شوند. آیا آموزش‌وپرورش ما نیز همان جامعه‌ای را می‌خواهد بسازد که آموزش ۲۰۳۰ می‌خواهد بسازد؟ اجرای آموزش ۲۰۳۰ لزومی به مصوبه و … ندارد؛ همین‌که شاخص‌هایش را بپذیریم و در بازی آنان بازی کنیم، کار تمام‌شده است. پس نگاهی انتقادی به این مسئله، حیاتی است. اکنون کمیته آمار یونسکو، برخی از شاخص‌ها را معرفی کرده است و برخی دیگر همچنان در حال بازبینی و تکمیل هستند از قبیل شاخص‌های ناظر به آموزش توسعه پایدار و شهروندی جهانی.

  1. از تولید تا پایش شاخص

شاخص‌ها، اموری ثابت نیستند؛ بلکه دائماً لازم است اصلاح شوند؛ هم با مبانی ما تطبیق یابند و هم با اهداف عملیاتی ما سازگار شوند. توجه به شاخص‌ها، یک پروژه نیست که فردا به‌جایی برون‌سپاری شود و سپس رونمایی گردد و ختم آن اعلام شود. لازم است نهادی به‌صورت مستمر این شاخص‌ها را تولید و اصلاح کند، مستمراً پایش شود و در سازوکارهای مناسبی در اختیار تصمیم گیران، کارشناسان و پژوهشگران این عرصه قرار گیرد. در این میان اما صرف تولید تک شاخص‌ها مهم نیست. مهم آن است که از مجموع شاخص‌ها بتوان به یک جمع‌بندی و ارزیابی کلی رسید. پس جایگاه «شاخص ترکیبی» در این میان خالی است. یکی از مشکلات شاخص‌ها و سنجه‌های موجود که در حوزه آموزش‌وپرورش منتشر می‌شوند آن است که به مخاطب، یک ارزیابی نهایی و کلی را ارائه نمی‌کند. طبعاً هر مجموعه‌ای در برخی سنجه‌ها و شاخص‌ها صعود و در برخی ممکن است افت را شاهد باشد. پس قضاوت نهایی نیازمند شاخص ترکیبی است. روش‌شناسی تولید شاخص‌های ترکیبی، یک فناوری مهم به شمار می‌رود که اگر به آن مجهز شویم، هم ارزیابی ما را دقیق‌تر می‌کند و هم به استقلال نظام آموزشی کشور منجر می‌شود.


محمدصادق تراب زاده جهرمی

پژوهشگر هسته عدالت پژوهی مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه‌السلام

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا