سرباریِ سربازی
در حالی وارد قرن جدید شمسی میشویم که همچنان ذهن بخشی از نسل جوان کشور درگیر چالش سربازی اجباری است؛ مسئلهای که ابتدای این قرن و همزمان با ورود دولت مدرن به شکل گرتهبرداری شده وارد ایران شد و بهتدریج رنگ وطنپرستانه و ایدئولوژیک به خود گرفت.
سؤال از عادلانه بودن سربازی، پرسش ماقبل مدلهای سربازی اجباری در استیت مدرن است. مثلاً اینکه سربازی اجباری عادلانهتر است یا سربازی حرفهای؟ پرسشی متأخر در درک ماهیت این پدیده است. قبل از آن باید پرسش را انتقادی و رادیکالتر در سطح هویت این نهاد اجتماعی مطرح کرد.
نهاد «سربازی اجباری» با همه تنوعهایش در فرمهای اجرایی، مانند همه نهادها مشتمل بر سه رکن شناختی، هنجاری و تنظیمی است. این نهاد در عرصه شناختی با نوعی تعهد اجتماعی، ادای وظیفه به امنیت سرزمین و تکلیفی مأموریتی به کشور صورتبندی نظری شده است. در بُعد هنجاری، وطندوستی و ادای وظیفه به کشور را نمایندگی گرایشی کرده و در بُعد تنظیمی، به مناسبات مرتبط با دولت مدرن و چالشهای تأمین نیروی انسانی برای اداره کشور نظر دارد.
واقعیت آن است که این نهاد امروز از هر سه جهت با بحران هویت و مشروعیت روبرو است. بحران شناختی، ایده مرکزی این نهاد را مورد حمله قرار داده و آن را از یک امر مقدس ملی و مذهبی به یک سربار اجتماعی تقلیل داده است. بحران گرایشی، نوعی تنفر عمومی از این نهاد را موجب شده که عملاً بهعنوان یک عامل مزاحم فعالیت میکند. بحران تنظیمی، اشاره به تصمیمات خلقالساعه، متناقض و ابنالوقت دارد که نمونه بارز آن در جریان جلسات کمیسیون تلفیق در فرآیند تصویب بودجه ۱۴۰۱ و مصوبهای که عمرش به یک هفته هم نرسید، منعکس گردید.
حالا سربازی اجباری، سربار مسائل دستگاه خطمشی گذاری کشور شده است. بازیگران متعدد با منافع متغایر، صورتبندیهای متناقض از ماهیت و اهمیت مسئله ارائه میدهند. در این مسیر، واقعیت را تحریف و علناً افکاری عمومی را دستکاری فکری و رسانهای میکنند.
در این شرایط ابهام آلود، سؤال از عدالت، پرسش از اصل و اساس این نهاد اجتماعی مدرن است. اینکه سربازی اجباری در نظام جامع عدالت اجتماعی در جامعه اسلامی، ایفاگر کدام نقش است؟ زمینهساز شکلگیری نوعی توازن در سطح معیشت عمومی است یا بسترسازی شکوفایی استعدادهای انسانی؟ در خدمت امنیت ملی است یا نوعی ارائه خدمت به دولت اسلامی است؟ پاسخ به این پرسشها، بدون تردید مواجه ما با مسئله سربازی را راحتتر میسازد. اینکه بدانیم حسب یک منطق تئوریک و نظری در حال تداوم این قاعده اجتماعی هستیم یا برخی ملاحظات عملی و اجرایی مانع از تغییر این شرایط است، در شکلگیری گفتگوهای عمومی جهت حل مسئله به نفع عدالت یاریرسان است.
احیای گفتگوهای عمومی برای بازنگری اصولی و ساختاری در امر سربازی اجباری، نیازمند رویکردی است که
اولاً نگاه از بالا به پایین به جامعه ندارد و به کرامت انسانی و عزت انسان در عالم باور دارد
ثانیاً برای جامعه عاملیت قائل است؛ جامعه را موجودی خودآگاه و متحرک درک میکند که نسبت به پویاییهای اجتماعی واکنش نشان میدهد و واکنش مطالبه میکند
ثالثاً معتقد است مسئله سربازی را باید در فضایی عاری از درگیری شدید منافع بخشی و دستهای تحلیل کند
و درنهایت رابعاً به نسل جوان امروز کشور، نگاه خوشبینانه دارد. باور داشته باشد که نسل امروز بهاندازه نسل همتها و باکریها پای آرمانهای ملی ایران عزیز ایستاده و نقشآفرینی در این مسیر را افتخارآمیز دنبال میکند.
دکتر حسین سرآبادانی تفرشی
پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه السلام