امان از مهندسین اقتصادخوانده
ششمین نشست از سلسله جلسات هسته «عدالتپژوهی» مرکز رشد با «دکتر احمد توکلی»، یکشنبه ۲۴ شهریورماه در سالن «شهید طهرانیمقدم» مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیهالسلام برگزار شد. در این نشست و در ادامه تاریخ شفاهی تجربههای «دکتر توکلی»، وی به شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران در دوران دولت اصلاحات(۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴) پرداخت.
«دکتر احمد توکلی» در ابتدای این نشست، به موضوع انتخابات سال ۱۳۷۶ و پیروزی آقای خاتمی در آن انتخابات پرداخت. وی با اشاره به اهمیت این حادثه گفت: «آذر ۱۳۷۵، بعد از طی شدن دوران تحصیل در انگلستان، به ایران بازگشتم و سراغ تأسیس روزنامه «فردا» رفتم. ضمناً با حدود ۱۵ نفر از افراد نزدیک در مورد انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ مشورت کردم. ازجمله سراغ آقای «جواد لاریجانی» رفتم. انتخابات همشکل و قوام گرفته بود و همگان در جناح اصولگرایی، «آقای ناطق نوری» را پیروز انتخابات می دانستند. از او پرسیدم که اگر من نامزد انتخابات شود، چه اتفاقی می افتد که «جواد لاریجانی» پاسخ داد: «همهچیز به هم می خورد». در پاسخ گفتم: «شما چطور سیاستمداری هستید که یک متغیر برونزا بهراحتی می تواند تمام برنامه شما را دچار اختلال کند». توکلی با اشاره به جمعبندی خود در اینکه اگر در آن انتخابات نامزد می شدم، برنده انتخابات بودم، افزود: «با حضور من در انتخابات ۱۳۷۶، امکان ایجاد دوقطبی که درنهایت منجر به پیروزی «آقای خاتمی» شد، رقم نمی خورد. بااینحال به دو دلیل در عرصه انتخابات وارد نشدم: اول نبود افرادی که به من در اداره کشور کمک کنند؛ می خواستم که یک «برنده خوب» باشم و افرادی که در این زمینه بتوانند به من کمک کنند، وجود نداشت. از سوی دیگر، نم یخواستم بازی جریان اصولگرایی را به هم بزنم؛ چراکه نتیجه به هم خوردن بازی طراحیشده، اصلاً معلوم نبود و امکان داشت در صورت شکست اصولگرایان، همه علت شکست به حضور من در انتخابات مرتبط شود. آقای «ناطق نوری» را خیلی بد در آن موقع نمی دانستیم و حداقل از خیلی ها بهتر بود».
دو اشتباه بزرگ آقای «ناطق نوری» در انتخابات سال ۱۳۷۶
وی با اشاره به تصمیم خود در حمایت از آقای «ناطق نوری» بیان کرد: «در آن انتخابات، از آقای ناطق نوری حمایت کردم. پیش خودش رفتم و گفتم حاضرم برای شما کار کنم. ولی اما از شما می خواهم برخی کارها را بکنید و برخی کارها را نکنید تا برنده شوید. در نهایت این توصیهها را جدی نگرفت و دو اشتباه بزرگ او شد. اول اینکه آشکار کن که با «آقای هاشمی» متفاوت هستی؛ چون شما فرق داری و لذا این را صراحتاً اعلام کن؛ ولی این کار را نکرد و خود را دنبالهرو آقای هاشمی معرفی کرد. تأکید کردم به حرف اطرافیان و برخی افراد جبهه اصو لگرایی توجه نکن و سیاستهای آقای هاشمی را موردانتقاد قرار بده و در مرحله بعد، کارهایی را که می خواهی، انجام دهی را اعلام کن. اگر اینگونه وارد صحنه شوید، زمین بازی عوض می شد. دومین اینکه علیه فساد و تبعیض حرف بزن و به عدالت اجتماعی بپرداز؛ چون اعتقاد شما است؛ لذا اینرو بگو ولی خوب این کار را نکرد و در مقابل جبهه مقابل و آقای خاتمی، این کار را کرد و بهسختی هم انجام داد و پیروز انتخابات شد».
حداقل دو رأی دارم: خودم و همسرم
وی با اشاره به انتخابات مجلس دوم شورای اسلامی در اسفند سال ۱۳۶۲ گفت: «در آن زمان جو سنگینی علیه من بود. تازه از وزارت کار استعفا داده بودم و از تهران نامزد شدم. در همان انتخابات، ۲۰ نفر از رفقای خود را دعوت کردم و همه جز یک نفر با شرکت من در انتخابات مخالفت کردند. به آنها گفتم: من که نامزد هستم و حداقل خودم و همسرم که به من رأی می دهند؛ لذا دو تا رأی را حداقل دارم!…درنهایت هم در آن انتخابات به دور دوم راه پیدا کردم. هیچکس در آن انتخابات از من حمایت نکرد و بدون حضور در لیستی، در تهران ۳۰۰ هزار رأی آوردم».
تیم اقتصادی دولت اصلاحات همگن نبود
رئیس موسسه «دیدهبان شفافیت و عدالت»، با اشاره به اندیشه های سیاسی و اقتصادی دولت اول اصلاحات افزود: «نوعی ناهمگنی در تیم اقتصادی ایشان وجود داشت. از سویی برخی از آنها طرفدار نظام لیبرال و بازار آزاد بودند و از سوی دیگر، برخی افراد مانند «آقای نمازی» طرح دیگری را دنبال می کردند؛ نتیجه این شد که دو جهت گیری در طرح موسوم به «ساماندهی اقتصاد کشور» در سال ۱۳۷۷ وجود داشت. من از طرح «آقای نمازی» دفاع می کردم؛ چون فرد متدینی بود که در آلمان و در کنار «شهید بهشتی»، اقتصاد آموخته بود. وی ضمن اینکه متشرع بود، یک عدالتخواه هم بود و به موضوع عدالت اجتماعی در طرح ساماندهی پرداخت».
نقد لیبرال سرمایه داری
دکتر توکلی با اشاره به فعالیتهای خود در اواخر دهه هفتاد و در دوران دولت اول اصلاحات، گفت: «در سال ۷۶ تا ۸۰، همت و کار من بهنقد نظام لیبرال سرمایه داری معطوف شد. عمده کارهای من در این دوره صبغه پژوهشی و علمی داشت. هم لیبرالیسم فرهنگی و هم لیبرالیسم اقتصادی دولت آقای خاتمی را نقد می کردم. کتابی در حوزه اقتصاد بخش عمومی نوشتم که کتاب سال اقتصادی هم شد (کتاب «بازار، دولت، کامیابی ها و ناکامی ها») و کتابی هم به زبان ساده در حوزه «مالیه عمومی» برای افراد غیر اقتصادخوان نوشتم».
راهبرد «تکثیر نامزدها» در انتخابات سال ۸۰ اشتباه بود
وی با اشاره به انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۰ و علل حضور خود در این انتخابات بیان کرد: «در نزدیکی آن انتخابات، مجدد افراد مختلفی در میان جناح اصولگرایی جمع شدند تا در مورد انتخابات بحث و تصمیم گیری شود. در آنجا تلاش کردم این موضوع را طرح و اثبات کنم که من بهترین رقیب برای خاتمی هستم و تأکید کردم که کثرت نامزدها باعث کاهش رأی ما و افزایش رأی آقای خاتمی می شود. در این انتخابات، نیروهای اصولگرا راهبرد «تکثیر نامزدها» را انتخاب کردند؛ ولی من در آن جمع تأکید کردم که این راهبرد، حتی از منظر ساده رفتار یک مصرف کننده هم معقول نیست. بنده میگفتم که وقتیکه در اقتصاد رقابت شدید میشود و تنوع کالا در یک محصول پیدا شود، بهطوریکه انتخاب گزینه مطلوب دشوار باشد، مصرفکننده به برند معروف رجوع میکند و شرایط در آن زمان به نفع برند معروف میشود و اوضاع آن موقع را اینطور تشبیه کردم و با همین استدلال گفتم که رأی آقای خاتمی بالا میرود که البته دوستان گوش نکردند. مثال خمیردندان را زدم که اگر تنوع محصول زیاد شود، افراد سراغ برند و چهره معروف می روند، چون هزینه انتخاب خود را می خواهند کاهش دهند. در مرحله انتخاب، اگر زیاد جدید باشد، سراغ قدیمی می روی، ولی اگر جدید یکدانه باشد، روی همین متمرکز می شوید. این کثرت باعث آن نتیجه در انتخابات شد و من ۴ و نیم میلیون رأی آوردم و باقی آرا در جناح اصولگرایی بسیار کم بود».
پیش به سوی جمهوری دوم: «عقلانیت و عدالت»
دکتر توکلی با اشاره به شعار انتخاباتی خود ذیل معنای «جمهوری دوم» و «عقلانیت و عدالت» گفت: «در زمان آقای هاشمی تأکید می کردم، که مسئولین باید متخصص و متعهد و عاقل باشند؛ می خواستم تأکید کنم واقعاً عقلانیت مهم است. آقای خاتمی در حوزه اقتصادی، ادامهدهنده مسیر آقای هاشمی بود و هیچ کار جدیدی در حوزه اقتصاد نکرد؛ الا اینکه تلاش کرد لیبرال سرمایه داری را ایرانیزه کند که ایکاش حداقل ایرانیزه می کرد. کارهای آقای هاشمی را اینها توجیه منطقی کرد و طبیعی است من با این دیدگاه از زاویه عدالت اجتماعی، مخالفت کردم. اشکال آنها این نبود که چرا به توسعه و رشد اقتصادی اهمیت می دهند، اشکال آنها به بی اعتنایی یا توجه کم به مقوله عدالت اجتماعی و تأکید تنها بر رشد اقتصادی بازمی گشت. ما هم با رشد اقتصادی موافق هستیم و نمی خواهیم توزیع فقر کنیم؛ ولی من توزیع فقر را بهتر از اینطور تولید ثروتی می دانم که نابرابری های افسارگسیخته ایجاد می کند. چون علاوه بر فقر نسبی و فقر مطلق، «فقر احساسی» هم هست؛ «فقر احساسی» برای حکومت ها خطرناکتر هم هست؛ چراکه فرد خود را با الگوهای رسمی مقایسه می کند و با این زندگی معمولی خوبی دارد؛ بازهم احساس نارضایتی در مقایسه با الگوهای رسمی اشرافیت و تجمل می کند. انتقاد من به آقای هاشمی نیز به این موضوع برمی گشت. ایشان خیلی کار کرد؛ ولی در نمازهای جمعه و تربیون های اجتماعی، انتظارات مردم را بالا می برد و بعد هرچقدر تلاش میکرد، به آن انتظارات نمی رسید. شکاف و فاصله بین انتظارات و امکانات منجر به افزایش میزان نارضایتی میشد». وی با اشاره به برخی آثار مثبت «برنامه سوم توسعه»، آن را درنهایت در چارچوب همین اقتصاد نئوکلاسیک دانست و افزود: «برخی مهندسهای اقتصادخوانده، این مسیر را طراحی و عملیاتی کردند».
جنبش عدالتخواهی، دیر شکل گرفت
نماینده سابق مجلس شورای اسلامی در دوره اول و دوره هفتم تا نهم، با اشاره به شکل گیری دیرهنگام جنبش عدالتخواه در ابتدای دهه هشتاد شمسی و زمینه های آن افزود: «از اوایل دهه ۸۰، موضوع مقابله با فساد و تبعیض بهصورت جدی در فضای اجتماعی طرح شد که البته کمی دیرهنگام هم بود. این شکل گیری نیز بهتبع و پیگیری گفتمانی عدالت از سوی رهبر معظم انقلاب شکل گرفت؛ ولی ایکاش زودتر از اینها رقم می خورد. اشکال ما در بدنه حزباللهی این است که فکر کمتر می کنیم و منتظر هستیم تا حتماً رهبری موضع علنی بگیرد تا بعد راه بیفتند. برخی مباحث، اهمیتش واضح و بدیهی است و احتیاجی به گفتن ندارد. یکی از اختلافات من با برخی دوستان در موضوع «ولایتفقیه» همین بحث است.
ولایت فقیه، ولایت عقل و عدل است
دکتر توکلی با اشاره به دیدگاه خود در مورد ولایت فقیه ادامه داد: «به این دوستان حزباللهی می گویم بابا خودت کمی فکر و تأملکن؛ برخی کارها نیاز به دستور صریح رهبری ندارد. تبعیت از امرونهی رهبری و عدم تخریب برنامه رهبری، وظیفه ما نسبت به ولیفقیه است. ما باید در معرض خط او قرار بگیریم و تلاش کنیم به فکر او نزدیک شویم. به تعبیر «آیتالله جوادی آملی»، ولایتفقیه، ولایت عقل و عدل است. باید باعقل خودمان اطراف را ببینیم؛ ولی تلاش کنیم به دید و منظر او نزدیک شویم. از این حالت انفعال که منتظر دستور رهبری باشیم، درمیآییم. یکی از دیگر اشکالات دوستان جنبش عدالتخواهی این بود که سراغ آدمهای مؤثر در گفتمان عدالت مانند امثال من نیامدند و تکروی می کردند. سطح لازم بهره گیری از عقلانیت نیز در این جنبش وجود نداشت و برخی بی تدبیری ها در کارهای آنها دیده می شد».
لازم به ذکر است، گزارش جلسات پیشین هسته عدالتپژوهی با دکتر احمد توکلی از طریق سایت مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه السلام (Rushd.ir) و سایت هسته عدالتپژوهی مرکز رشد(Qevam.ir) در اختیار علاقهمندان قرار دارد.