نشست تخصصی

عدالت آموزشی؛ جستجوی معنای عدالت اجتماعی در مسائل بخش آموزش

چهارمین نشست تخصصی مشترک هسته عدالت پژوهی مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع) با پژوهشگران حوزه عدالت دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم و با هدایت دکتر عادل پیغامی، معاون پژوهش و فناوری دانشگاه امام صادق(ع)، روز دوشنبه ۲۵ تیرماه ۱۳۹۷ برگزار شد.

در ابتدای این نشست، دکتر عادل پیغامی با تبیین مقدمه ای در مورد بحث عدالت آموزشی، به پیش فرضی در طرح مسائل مرتبط با عدالت های مضاف پرداختند. یکی از بزنگاه های نظری در تحلیل مسائل کاربردی عدالت اجتماعی، ارتباط مباحث بنیادین و در سطح تعاریف عدالت اجتماعی با بخش های کاربردی و عینی همچون بخش آموزش است. برخی بر این باورند که عدالت در مقام تعریف و کاربرد از نوعی همگنی برخوردار است و نیاز به مطالعات جداگانه در بخش های مضاف نیست. دکتر پیغامی با نقد این پیش فرض بر مطالعات تخصصی در بخش های مضاف، تأکید کردند چرا که عدالت در مقام اثبات دارای تعاریف، مفاهیم و چارچوب های نظری خاص در موضوع عدالت اجتماعی و به تبع عدالت آموزشی است چرا که مباحث مضاف دارای نوعی ناهمگنی بنیادین در این سنخ مباحث است.

در بحث عدالت آموزشی، تعیین بازیگران، نهادها و قواعد بازی مختلف در بخش آموزش و پرورش نشان می­ دهد نظام مسائل جداگانه و خاصی در این بخش وجود دارد. پرداخت به این نظام مسائل نشان دهنده دشواری تحقق عدالت در مقام اجرا خواهد بود. فقدان زنجیره متصل ارزش به صورت کاربردی در مطالعات و اقامه عدالت اجتماعی منجر به مسائل مختلف در این حوزه شده است و موجب گردیده است مباحث عدالت در حد مباحث شعاری باقی بماند. بررسی این زنجیره­ ها به نوعی مدیریت منابع انسانی حوزه عدالت اجتماعی است و مشخص کننده خلاءها و ظرفیت های مورد نیاز انسانی در این حوزه خواهد بود. این امر منجر به تقسیم کار ملی خوب برای تحقق عدالت اجتماعی خواهد شد.

در رویکردی، نظریه­ پردازی بر مبنای یک نظریه کلان که بی زمان و بی مکان است، براساس فرض وحدت و یکپارچگی موضوعات، از تسری این مباحث به مباحث کاربردی دفاع می کند اما رویکرد رقیب ضمن قائل شدن به نوعی فرانظریه، از خصوصیات خاص در هر یک از موضوعات سخن می گوید. آنچه که باید به دنبال آن بود نه رویکرد وحدت گرایانه صرف و بی توجه به امور متغیر و نه افراط در امور متغیر و ندیدن نظریه کلان است؛ ضمن تلاش برای دستیابی به نوعی نظریه وحدت گرایانه، توجه به خصوصیات متغیر و متنوع نیز باید مورد توجه قرار گیرد و به نوعی این رویکرد مختار جمع بهینه نگرش مدرن و پست مدرن است که مورد اشاره قرار گرفت.

در مرحله بعد تحلیل و بررسی مسائل آماده شده از سوی هسته عدالت پژوهی مرکز رشد در حوزه عدالت آموزشی مورد بحث و بررسی و گفتگو میان حاضرین قرار گرفت.

مسئله ابتدایی، طرح «هدایت تحصیلی» بود که از چند سال گذشته از سوی وزارت آموزش و پرورش پیگیری شد. این مسئله پیرامون انتخاب رشته دانش آموزان در دوره متوسطه در میان سه گروه علوم نظری، فنی-حرفه ای و کار و دانش بود. در این انتخاب محورهای موثر، علاقه، استعداد، نظر خانواده دانش آموز با توجه به شرایط بازار کار و تشخیص نظام آموزشی با توجه به نیازهای جامعه است.

توجه به نیازهای انسانی جامعه برای جلوگیری از بروز انواع بیکاری های افسارگسیخته، برنامه ریزی امکانات و ظرفیت های نظام آموزشی، جریان کلی استعدادهای آحاد افراد جامعه همه و همه توجه به تنظیم گری مسئله از حیث اجتماعی است. اما چالش اصلی از محل تزاحم نیازها و خواسته های فرد با نیازهای برنامه ریزی مرکزی جامعه شکل می گیرد. نظام فردگرایانه با اولویت فرد از نیازهای فرد دفاع می کند؛ در مقابل نظام مبتنی بر برنامه ریزی مرکزی از توجه به مصالح جمعی صحبت می کند. هرگونه تحلیل و بررسی در مورد این مسئله در گرو تبیین درست این چالش است. این موضوع در بخش های مختلف حتی در موضوع جمعیت و شهرنشینی نیز در کشور ما وجود دارد.

چالش تشخیص استعدادها، مسائل واقعی بازار کار، توجه به عدم تعادل های ساختاری در بازار کار، مسائل و عدم تعادل های بنیادین در ساختار نظام اداری و دولتی کشور (توجه مدیر دولتی به مسائل خود به جای مراجعه به مردم)، چالش تزاحم آزادی با عدالت، همه وهمه در این موضوع قابل بحث است. گاهی اوقات بی عدالتی در موقعیت های دیگر رخ داده است و این خود اقتضای بی عدالتی دیگری کرده است. برای ترمیم این بی عدالتی ها، باید به این ریشه ها توجه کرد و بی عدالتی های رخ داده در جای دیگر را تلاش نکرد در موقعیت دیگر جبران کرد. تلاش برای همسوسازی منافع در نظام اجتماعی تلاش اولیه پیش از هر گونه مداخلات سخت تنظیمی و قضایی است. این کوشش به نوعی سوال اساسی علوم انسانی برای حل چالش تعارض منافع است. در دانش اقتصاد، نظریه «سازگاری انگیزشی[۱]» تلاش نظری برای همسوسازی منافع فرد و جمع است. بدین جهت اولویت ابتدایی باید هم جهت کردن منافع فرد و جامعه و نه انتخاب یکی از این دو منافع است. در مرحله بعد است که تنظیمات اجتماعی و حقوقی برای رعایت مصالح اجتماعی طرح می شود.

بنابراین در منظر اسلامی اصل بر آن است که تزاحم شکل نگیرد. ولی اگر تزاحم شکل گیرد، در نگرش اسلامی در کوتاه مدت اصل بر خانواده در سه گان فرد و خانواده و نظام آموزشی است. البته در شرایط خاص که انتخاب خانواده ها منجر به آسیب و خطری برای جامعه شود، در آنجا تنظیم گر اجتماعی باید وارد شود. مسائل بی عدالتی در جاهای دیگر را نیز به نحو دیگری حل کنیم. در مسئله آموزش این تزاحم اهمیت بیشتر خانواده را پیدا کند. در مثال های تزاحم در بخش های دیگر مداخلات سخت تر دولت ممکن است ولی آموزش فرزندان مسئله ای است که نمی شود صرفا به دولت واگذار کرد.

در مسئله دوم، مسئله مدارس استعداد درخشان و بحث تنوع آموزشی مورد گفتگو و بررسی قرار گرفت. در این مسئله نیز چالش جمع کردن نخبگان در یک مدرسه جداگانه مورد توجه قرار گرفت. اشکالات و مسائل مدارس استعداد درخشان در مرحله اول و تحلیل سیاست افزایش یا کاهش تنوع آموزشی از منظر عدالت اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت. اصل پرسش، به این تمایز و تقسیم در مورد مدارس باز می گردد. معیار تقسیم و تمایز دانش آموزان، برچسب نخبه بر دانش آموزان مختلف، سیاست های طبقاتی کردن جامعه، همه و همه مسائل و چالش های قابل طرح در این موضوع است. به نظر می رسد در جمع بندی اولیه سیاست کاهش تنوع مدارس و حفظ تنوع آموزشی، سیاستی عادلانه است اما در اجرا باید به نحوی عمل کرد که مجددا بی عدالتی رخ ندهد. تحدید مدارس استعداد درخشان در حالی که باعث تقویت مدارس غیرانتفاعی شود، ثمره اجرای نادرست یک کار درست است.

 

 

 

 

[۱] Incentive compatibility

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا